حنفى بودند ؛ ولى در مقابل آنها ، دستهاى از حنفيان بودند كه به خاطر ايجاد اصطكاك با شيعيان اصولى ، خود را حنفى سنّى مىخواندند .۱
مصنّف در جاى ديگرى از كتاب ، در جواب شبهه نوسنّى كه اختلاف ميان فرقههاى مختلف شيعه و عدم اقتداى آنها به همديگر در نماز را دليل بر عدم حقّانيّت اين مكتب تلقّى مىكند ، به وجود اين نوع اختلاف ، در ميان حنفيان و اشعريان (كه از جمله فرقههاى مكتب شافعيه محسوب مىشوند) نيز اشاره مىكند و مىگويد :
حنفيان هرگز به «جامع روده» نماز نكنند و اقتدا به امام اشعريان نكنند و اشاعره ، اتّفاق است كه به مساجد حنفيان جماعت نكنند و علماى هر دو طايفه فتوا مىكنند كه در نماز هر يك در جماعت ، بدان دگر اقتدا روا نباشد كردن ... .۲
او همچنين در جاى ديگرى از كتاب ، جمال اقبال و خواجه بلال مسعود را حنفى معتمد معرفى مىكند .۳
امّا در اشاره به عقايد اين مكتب ، در دو موضع از كتاب ، به چهار عقيده مشترك آنها با شيعه اصوليه اشاره مىكند كه عبارت اند از :
1 . برخلاف مجبّران كه ادّعاى رؤيت مجاهره خداى تعالى كنند ، رؤيت را از طريق علم ثابت مىكنند ، همان گونه كه امام على عليه السلام فرمودند : «لا أعبد ربّاً لم أره» ؛
2 . اعتقاد به توحيد و عدل الهى دارند ؛
3 . اعتقاد به جزا بر عمل دارند ؛
4 . اعتقاد به عصمت انبيا و منزلت ويژه اهل بيت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله در نزد خدا دارند .۴
نيز از كلامى كه عبد الجليل در جايى از كتاب خود ، در ارتباط با وجود تقيّه در ميان برخى از فرقههاى غير شيعى بيان مىدارد ، چنين فهميده مىشود كه حنفيان ، ارادت خاصّى به حضرت على عليه السلام داشتهاند به گونهاى كه خوارج موجود در زمان عبد الجليل ،
1.ر . ك : همان ، ص ۴۵۵ و ۴۶۰ - ۴۶۱ .
2.همان ، ص ۵۵۲ .
3.ر.ك: همان ، ص ۴۵۰ - ۴۵۱ .
4.ر.ك: همان ، ص ۴۴۷ و ۴۵۷ .