استخفافها شد ، بنا بر اين ، اين مسئله ، به هيچ وجه ، موجبِ سلب حقّانيّت و يا بطلان مذهبى نمىشود . ۱
از اين گفته ، معلوم مىگردد كه اين فرقه ، حداقّل در دوره ديالمه ، شكل گرفته بود .
محدّث اُرموى در تعليقات نقض ، ضبط اين واژه را با عنوان «لاسكيان» اولى دانسته ، هر چند كه در برخى از نسخهها «لاسكنان» نيز آمده است . او دليل آن را استعمال اين كلمه در برخى منابع قديمى ، به عنوان يك فرقه شكل يافته ، دانسته است . از جمله آن جا كه ثعالبى در تتمّة اليتيمة ، شعرى را از ابو بكر احمد بن على صبغى آورده كه او در آن ، از فرقه لاسكيّه چنين تبرّى جسته است : «أم الذى يزعم أنّى لاسكى ...» . ۲
همچنين او در ادامه گفته است كه اديب معروف ، قاضى ابو بكر لاسكى نيز از اين فرقه بوده است كه ثعالبى مىگويد : او از اهالى رى بوده است . و يا ابو الحسن محمّد بن حسين بن طلحه ، رئيس لاسكى بوده و اشعارى از او نقل گرديده است .۳
از مجموع آنچه كه گفته شد، چنين استفاده مىشود كه :
اوّلاً اين فرقه ، در دوره سياست ديالمه ، موجود بوده است .
ثانياً محل سكونت بيشتر پيروان اين فرقه ، در حوالى رى بوده است .
ثالثاً از تبرّى احمد بن على صبغى ، چنين حاصل مىشود كه اين فرقه ، فرقهاى گمراه و باطل و مذموم بوده است .
رابعاً از اين كه مصنّف در جواب نوسنّى ، در مقام ذكر شاهد مثال ، اين فرقه را همرديف با مجبّره و مشبّهه ذكر كرده ، چنين بر مىآيد كه گويا ، به نوعى ميان اين چند فرقه ، سنخيّت وجود داشته است .
1.ر.ك: نقض، ص۴۱.
2.بيت مذكور در يتيمة الدهر ثعالبى (ج ۵ ، ص ۲۰۷) آمده است .
3.تعليقات نقض ، ج ۱ ، ص ۱۷۵ (تعليقه ۳۲) .