8 . تناسخيّه
تناسخيّه، به فرقهاى گفته مىشود كه پيروان آن، معتقد هستند روح ، به مجرّد جدا شدن از بدن انسان ، به بدن انسانى ديگر ، نَسْخ ، و يا به بدن حيواناتى مانند چهارپايان و يا درندگان ، مَسْخ ، و يا به بدن نباتات ، فَسْخ ، و يا به اندرون جمادات ، رَسْخ مىشود .۱
مرحوم عبد الجليل ، در جايى از كتاب خود ، از اين فرقه اسم برده و آنها را جزء فرق برخاسته از مكتب شيعه ، عنوان نموده است .۲
9 . جهميّه
جهميّه، پيروان ابو محرز جهم بن صفوان راسبى (از موالى بنى راسب) هستند كه تا اواخر قرن پنجم هجرى ، در نهاوند و حوالى آن استقرار داشتند .
جهميّه را از فرقههاى جبريّه خالص به حساب مىآورند ؛ چرا كه آنها به هيچ ارادهاى براى بشر اعتقاد ندارند و مىگويند : بشر به منزله جمادات است و نسبت دادن افعال به او ، از روى مجاز است .
آنها همچنين علم خدا و كلام خدا را حادث و نسبت دادن صفات قابل اطلاق به غير خدا را براى او جايز نمىدانند و معتقدند كه بهشت و دوزخ ، پس از ورود اهل آن به داخل آن ، فانى مىشوند و جز خدا باقى نخواهد ماند .۳
مرحوم عبد الجليل قزوينى در جايى از كتاب خود ، از اين فرقه نام برده و آنها را از جمله فِرقِ برخاسته از مكتب شافعيّه معرفى نموده است .۴
او در جايى ديگر ، تصريح مىكند كه آنها «متابعت جهمِ صفوان كنند»،۵ و نيز مىگويد كه : «مثل مجبّره ، به اثبات ظلم و كفر ، متّحد هستند» .۶
1.ر . ك : الحكمة المتعاليه ، ج ۵ ، ص ۴ ؛ أوائل المقالات ، ص ۱۷۰ ؛ الملل و النحل ، ج ۱ ، ص ۲۸۸ ؛ خلاصة الأديان ، ص ۳۰ .
2.ر.ك: نقض ، ص ۴۵۷ .
3.الحور العين ، ص ۲۵۵ ؛ الملل و النحل ، ص ۷۹ - ۸۱ .
4.ر.ك: نقض ، ص ۴۵۷ - ۴۵۸ .
5.همان ، ص ۵۵۰ .
6.همان ، ص ۴۸۳ .