ياد كردهاى فرقه‏ شناختى عبد الجليل قزوينى در كتاب «نقض» - صفحه 86

بصر و كلام ، براى خداوند متعال ، ازلى هستند . همچنين آنها صفات جزئيّه‏اى همچون وجود دست و پا و اعضا و جوارح را براى خدا جايز مى‏دانند . برخى از فرقه‏شناسان ، سه فرقه اشاعره ، مشبّهه و كرّاميّه را از صفاتيان دانستند و در برخى از منابع ، احمد بن حنبل و سفيان ثورى و داود بن على اصفهانى و پيروان او ، از صفاتيه معرفى شده‏اند .۱
مرحوم عبد الجليل در جايى از كتاب نقض به نام اين فرقه اشاره نموده و يكى از عقايد مهمّ آنها را اعتقاد به هشت قديمِ قائم به ذات بارى تعالى (و به عبارتى ديگر : تعدّد قدما به تعدّد صفات الهى) معرفى كرده است .۲

16 . غاليّه (غلاة)

غاليّه، به فرقه‏هايى از شيعه اطلاق مى‏شود كه امامان خود را تا مرز خدايى و يا فراتر از آنچه كه هستند پيش مى‏برند و يا قائل به حلول جوهر نورانى در آنها هستند . گفته مى‏شود كه غير از شيعه اصوليّه و بعضى از شاخه‏هاى اسماعيليّه و زيديّه و واقفه و مانند آن ، همگى غالى محسوب مى‏گردند .۳
مصنّف در جاهاى مختلفى از كتاب نقض، از اين فرقه نام برده و شيعه اصوليّه را مخالف و دشمن اين فرقه‏ها معرفى كرده است .۴
او همچنين در مواضع گوناگون از كتاب ، بسيارى از اتّهامات نوسنّى را - كه از غلوّ غاليان سرچشمه گرفته - به فرقه غاليه نسبت داده و چهره شيعه اصوليّه را از آن عقايد ، مبرّا دانسته است . براى مثال ، او در جايى از كتاب ، در جوابِ نوسنّى - كه حديثى را از زراره در ذيل آيه (فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أحَدٌ) نقل كرده و مراد از عذاب شونده را مطابق نظر شيعه ، ابو بكر دانسته است - گفته است :

1.ر . ك : الملل و النحل ، ص ۸۴ - ۸۵ .

2.ر.ك: نقض ، ص ۵۵۰ .

3.ر . ك : مقالات الإسلاميّين ، ج ۱ ، ص ۶۶ - ۹۰ ؛ مذاهب التفسير الإسلامى ، ص ۲۹۴ - ۳۰۱ .

4.ر.ك: نقض ، ص ۱۸ .

صفحه از 120