بصر و كلام ، براى خداوند متعال ، ازلى هستند . همچنين آنها صفات جزئيّهاى همچون وجود دست و پا و اعضا و جوارح را براى خدا جايز مىدانند . برخى از فرقهشناسان ، سه فرقه اشاعره ، مشبّهه و كرّاميّه را از صفاتيان دانستند و در برخى از منابع ، احمد بن حنبل و سفيان ثورى و داود بن على اصفهانى و پيروان او ، از صفاتيه معرفى شدهاند .۱
مرحوم عبد الجليل در جايى از كتاب نقض به نام اين فرقه اشاره نموده و يكى از عقايد مهمّ آنها را اعتقاد به هشت قديمِ قائم به ذات بارى تعالى (و به عبارتى ديگر : تعدّد قدما به تعدّد صفات الهى) معرفى كرده است .۲
16 . غاليّه (غلاة)
غاليّه، به فرقههايى از شيعه اطلاق مىشود كه امامان خود را تا مرز خدايى و يا فراتر از آنچه كه هستند پيش مىبرند و يا قائل به حلول جوهر نورانى در آنها هستند . گفته مىشود كه غير از شيعه اصوليّه و بعضى از شاخههاى اسماعيليّه و زيديّه و واقفه و مانند آن ، همگى غالى محسوب مىگردند .۳
مصنّف در جاهاى مختلفى از كتاب نقض، از اين فرقه نام برده و شيعه اصوليّه را مخالف و دشمن اين فرقهها معرفى كرده است .۴
او همچنين در مواضع گوناگون از كتاب ، بسيارى از اتّهامات نوسنّى را - كه از غلوّ غاليان سرچشمه گرفته - به فرقه غاليه نسبت داده و چهره شيعه اصوليّه را از آن عقايد ، مبرّا دانسته است . براى مثال ، او در جايى از كتاب ، در جوابِ نوسنّى - كه حديثى را از زراره در ذيل آيه (فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أحَدٌ) نقل كرده و مراد از عذاب شونده را مطابق نظر شيعه ، ابو بكر دانسته است - گفته است :
1.ر . ك : الملل و النحل ، ص ۸۴ - ۸۵ .
2.ر.ك: نقض ، ص ۵۵۰ .
3.ر . ك : مقالات الإسلاميّين ، ج ۱ ، ص ۶۶ - ۹۰ ؛ مذاهب التفسير الإسلامى ، ص ۲۹۴ - ۳۰۱ .
4.ر.ك: نقض ، ص ۱۸ .