معروف است. ۱ مصنّف در جاى ديگرى از كتاب ، باز از اين كتاب نام مىبرد و سپس مىگويد:
علماى اصحاب ما ، آن كتاب را از امام سعيد عماد الدين حسن استرآبادى - نوّر اللَّه قبره - سماع كردهاند كه او را [هم] از پسر قدامه سَماع بود و پسر قدامه از سيّد علم الهدى .۲
و سعيد عماد الدين حسن استرآبادى ، حنفى مذهب و از مشايخ ابن شهر آشوب و سيّد فضل اللَّه راوندى و منتجب الدين بن بابويه و قاضى رى بود و مصنّف در جاهاى مختلفى از كتاب نقض ، از او ياد كرده است .۳
همچنين مرحوم عبد الجليل ، در جاهاى مختلف از كتاب ، به بيان عقايد خاصّ اين فرقه پرداخته است و ما در اين پژوهش ، به جهت ضيق مقام ، تنها به ذكر چند موردِ مهم از آنها ، بسنده مىكنيم :
او در جايى از كتاب ، در جواب نوسنّى - كه به نقل از كتاب المفصح فى الامامة اثرِ محمّد نعمان گفته است : «شيعه به عمر ، لقبهايى دادهاند كه بد است» - معتقد است كه به فرض كه باشد و خواجه را اين لقبها بسيار گران آمده ، چه مىگويد در مقابل عقايد مجبّران گمراه كه لقبهايى به ساير انبيا و رسول مىدهند . ۴
او سپس برخى از عقايد جبريّه را به نقل از كتاب زلّة الأنبياء اثرِ بُلفضائل مشّاط ، چنين بر مىشمرد :
1 . آدم را ظالم خوانند ؛ 2 . سليمان را بخيل ؛ 3 . يوسف را متّهم ؛ 4 . يعقوب را كور ؛ 5 . داود را فاسق ؛ 6 . موسى را عاصى ؛ 7 . مصطفى را عاشق و دل از كفر شسته و كافر بچّه ؛ 8 . در تزويج على و فاطمه گويند : ديوانهاى را به كلّى دادهاند .۵
1.ر.ك: تعليقات نقض، ج ۱، ص ۳۸۵ (تعليقه ۸۰).
2.همان ، ص ۱۹۰ .
3.همان ، ص ۶ ، ۱۱۵، ۴۶۱ و ۴۸۶ . نيز ر . ك : مستدرك الوسائل ، ج ۳ ، ص ۴۹۲ ؛ طبقات أعلام الشيعة ، ص ۶۵ - ۶۶ .
4.ر.ك: نقض، ص ۲۴۴.
5.همان ، ص ۲۴۴ .