ياد كردهاى فرقه‏ شناختى عبد الجليل قزوينى در كتاب «نقض» - صفحه 98

همچنين مرحوم عبد الجليل ، در جواب نوسنّى كه معجزه را براى على عليه السلام و امامانِ شيعه انكار مى‏كند مى‏گويد :
مذهب همه مجبّران عالم اين است كه : در عهد خلافت عمر خطّاب ، به مدينه زلزله‏اى با صعوبت پديد آمد و اهل مدينه از خوف آن ، با نفير و فرياد ، پيش عمر آمدند . عمر ، دِرّه برگرفت و از خانه بيرون آمد و به حضور جمهور اصحاب، درّه برآورد و زمين را به هيبت و سهم مى‏گويد : ساكن شو اگر نه، دمار از تو برآرم ! تا حالى از هيبت عمرى ، زمينِ جماد ، ساكن شد و مردم ايمن شدند . ۱
سپس او خوانندگان را به قضاوت فرا مى‏خوانَد كه چگونه نوسنّى ، چنين معجزاتى را براى عمر ممكن مى‏داند ؛ ولى معجزه را از وصىّ بر حقّ رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله نفى مى‏كند؟!
او در جاى ديگر ، در جواب نوسنّى - كه شيعه را متّهم مى‏كند به اين كه آنها صورت عايشه را به همراه تصاويرى از ديوها ، بر در و ديوار مى‏زنند و مى‏گويند كه او را لعنت كنيد - چنين احتجاج مى‏كند كه : شيعه ، هيچ وقت اين كارها را نمى‏كند ؛ بلكه اين كارها ، به مذهب مجبّره شباهت زيادى دارد ؛ چرا كه آنها عقيده دارند كه خداوند متعال ، ديو را به صورت سليمان درآورد و ملك سليمان را به آن ديو سپرد و برخى از ملحدان نيز اين عقيده را از همان مجبّره آموخته‏اند و مى‏گويند كه : خداوند ، ديوى را به صورت حضرت مصطفى درآورد و زن پيغمبر را به او داد .
سپس مصنّف ، در پايان تأكيد مى‏كند كه شيعه اصوليّه ، چنين اعتقادى ندارد و معتقدانِ به اين سخنان را ملحد مى‏داند .۲
مشابه اين گونه نزاع‏ها از مصنّف و نوسنّى مذكور ، در جاهاى ديگر كتاب نيز آمده است‏۳ كه به همين مقدار ، بسنده مى‏شود .
او همچنين در ميان مباحث خود ، گاهى به برخى از عقايد فقهى مجبّران نيز

1.همان ، ص ۳۲۰ .

2.همان ، ص ۹۶ .

3.ر . ك : همان ، ص ۱۹۰ ، ۲۵۶ ، ۲۹۲ - ۲۹۳، ۴۸۳، ۳۹۳، ۴۸۵ و ۵۴۷ .

صفحه از 120