ببود، خواجه امام ابو اسماعيل حمدانى - رحمة اللَّه عليه - به اصفهان رفت پيش سلطان محمّد و آن جا با ملاحده - لعنهم اللَّه - ، مناظره كرد و ايشان را منكوس و مخذول كرد. دژكوه بدادند و عطّاش اَقرع كشته شد، سلطان محمّد خواجه ابو اسماعيل را «ناصر الدين» لقب داد و تشريف فرمود، و مدرسهاش [كه] در فتنه خراب كرده بودند بفرمود تا عمارتش كردند، و كرسى نهادند و او باسر قاعده و رسم خود رفت و اين مدرسه، هنوز معمور و مشهور است. ۱
7. سبزوار
عبد الجليل در باره سبزوار به صورت كلّى به مدارس نيكو و مساجد پُررونق و ... اشاره كرده، امّا آنها را معرفى نكرده است.
امّا سبزوار بحمد اللَّه و منّه هم محلّ شيعت و اسلام است، آراسته به مدارس نيكو و مساجد نورانى و علماى خلف از سلف و طريقت و شريعت آموخته و لعنت ملاحده و خصومت بواطنه در آن بقعه آشكارا، و درس و مناظره و مجلس و ختمات قرآن، متواتر و ظاهر. ۲
8. سارى و اُرم
مؤلّف در باره سارى و اُرم ۳ از آن به قبّة الاسلام ياد كرده است؛ زيرا در آن روزگار، غالب اهالى مازندران از شيعيان بودهاند و ظاهراً حاكمان آن ديار نيز شيعه بودهاند و مراودات حسنهاى با حاكمان دربار سلجوقى داشتهاند به نحوى كه به گفته مؤلّف نقض، حاكمان سلجوقى، دختران خود را به اميران مازندران تزويج مىنمودند و هر ساله، خلعتها ردّ و بدل مىشده است؛ امّا جداگانه به نامهاى مدارس يا مساجد اين خطّه، اشاره نكرده است.
1.همان، ص ۳۷.
2.همان، ص۲۰۲.
3.«ارم» به ضم همزه و فتح راء يا به سكون را، شهرى است در نزديكى سارى از نواحى طبرستان كه همه اهل آن شيعه هستند (معجم البلدان، ج ۱، ص ۱۵۷).