زبانهاى ايرانى و همچنين زبانهاى بيگانه نماند. با اين همه در سدههاى نخستين اسلامى به حيات خود ادامه داده است. ۱
بُندار رازى (م 401ق) از شعراى معاصر آل بويه است. افزون بر مجد الدوله، در مدح ابو منصور و برادرش ابو سعيد آوى - كه از وزيران شيعى آل بويه بودند - 27 قصيده غرّا سروده است. برخى او را نخستين شاعرى به شمار آوردهاند كه به لهجه محلّى شعر سروده است. ۲ عامه مردم به آنچه بندار رازى و ديگران در لهجه پهلوى رى - رازى خوانده مىشد - نظم مىكردند، شوق و علاقه بيشترى نشان مىدادند. ۳
عبد الجليل رازى به قصايد بندار رازى در مدح برخى از بزرگان سادات حسنى، اشاره كرده است. ۴محتمل است كه اين اشعار، با لهجه محلّىِ پهلوى رازى بوده است. صفا در تبيين تحوّلات ادب فارسىِ سده چهارم و پنجم هجرى، بُندار رازى را از جمله شاعرانى نوشته است كه سرگرم سرايندگى با لهجه رازى بودهاند. ۵ البته از اين سخن صفا بر نمىآيد كه بندار، منحصراً به لهجه پهلوى رازى شعر مىسروده است. بررسى سوانح حيات ادبى و شعرى اين شاعر، خارج از حوصله اين نوشتار است؛ امّا آنچه قابل توجّه است، حيات زبان پهلوى مركزى و غربى در سدههاى چهارم و پنجم است كه بنا بر شواهد روشن، اين حيات، نه تنها در سده ششم عصر صاحب نقض، بلكه در سدههاى بعد نيز تداوم داشته است. حمد اللَّه مستوفى در نيمه سده هشتم، زبان برخى از شهرهاى نيمه غربى ايران را زبان پهلوى نوشته است. از جمله، وى، زبان زنجان را «پهلوى راست» ۶ و زبان مراغه را «پهلوى معرّب» ۷ توصيف كرده است.
1.جغرافياى رى، ص ۹۸.
2.دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج ۱۲، ص ۵۷۷، ذيل مدخل «بندار رازى».
3.تاريخ مردم ايران، عبد الحسين زرّين كوب، ج ۲، ص ۴۹۶.
4.نقض، ص ۲۲۵.
5.تاريخ ادبيات در ايران، ذبيح اللَّه صفا، ج ۲، ص ۳۳۲.
6.نزهة القلوب، ص ۶۲.
7.همان، ص ۸۷.