جغرافياى رى و قزوين در كتاب نقض - صفحه 261

زبان‏هاى ايرانى و همچنين زبان‏هاى بيگانه نماند. با اين همه در سده‏هاى نخستين اسلامى به حيات خود ادامه داده است. ۱
بُندار رازى (م 401ق) از شعراى معاصر آل بويه است. افزون بر مجد الدوله، در مدح ابو منصور و برادرش ابو سعيد آوى - كه از وزيران شيعى آل بويه بودند - 27 قصيده غرّا سروده است. برخى او را نخستين شاعرى به شمار آورده‏اند كه به لهجه محلّى شعر سروده است. ۲ عامه مردم به آنچه بندار رازى و ديگران در لهجه پهلوى رى - رازى خوانده مى‏شد - نظم مى‏كردند، شوق و علاقه بيشترى نشان مى‏دادند. ۳
عبد الجليل رازى به قصايد بندار رازى در مدح برخى از بزرگان سادات حسنى، اشاره كرده است. ۴محتمل است كه اين اشعار، با لهجه محلّىِ پهلوى رازى بوده است. صفا در تبيين تحوّلات ادب فارسىِ سده چهارم و پنجم هجرى، بُندار رازى را از جمله شاعرانى نوشته است كه سرگرم سرايندگى با لهجه رازى بوده‏اند. ۵ البته از اين سخن صفا بر نمى‏آيد كه بندار، منحصراً به لهجه پهلوى رازى شعر مى‏سروده است. بررسى سوانح حيات ادبى و شعرى اين شاعر، خارج از حوصله اين نوشتار است؛ امّا آنچه قابل توجّه است، حيات زبان پهلوى مركزى و غربى در سده‏هاى چهارم و پنجم است كه بنا بر شواهد روشن، اين حيات، نه تنها در سده ششم عصر صاحب نقض، بلكه در سده‏هاى بعد نيز تداوم داشته است. حمد اللَّه مستوفى در نيمه سده هشتم، زبان برخى از شهرهاى نيمه غربى ايران را زبان پهلوى نوشته است. از جمله، وى، زبان زنجان را «پهلوى راست» ۶ و زبان مراغه را «پهلوى معرّب» ۷ توصيف كرده است.

1.جغرافياى رى، ص ۹۸.

2.دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج ۱۲، ص ۵۷۷، ذيل مدخل «بندار رازى».

3.تاريخ مردم ايران، عبد الحسين زرّين كوب، ج ۲، ص ۴۹۶.

4.نقض، ص ۲۲۵.

5.تاريخ ادبيات در ايران، ذبيح اللَّه صفا، ج ۲، ص ۳۳۲.

6.نزهة القلوب، ص ۶۲.

7.همان، ص ۸۷.

صفحه از 290