مسجد جامع در آن قرار دارد.۱
استخرى در تقسيمات خود، قزوين را يك بار در بلاد جبال آورده، نيز اين شهر و چند شهر ديگر را جدا كرده و در شمار ناحيه ديلم به حساب آورده است.۲ همچنين يعقوبى راههاى مواصلاتى قزوين با شهرهاى ديگر را بيان كرده و مردم آنجا را آميختهاى از عرب و عجم دانسته است و به وجود آثارى از عجم و آتشكدههايى در آنجا اشاره كرده است.۳ مقدسى نيشابورى هم قزوين را در شمار شهرهاى عراق [عجم ]ذكر كرده است.۴
قدامة بن جعفر از مؤلّفان كهن، از قزوين با وصف كوره۵ ياد كرده است و مقدار خراج آن را به سال 237 ق بيان كرده است. ۶ همچنين در تاريخ قم اثر سده چهارم هجرى آمده است:
چنانج دو رستاق۷ دستبى كه يكى را دستبىِ رى مىخوانند و آن ديگر را دستبىِ همدان و هر دو را موسى بن بغا جمع كرده و هر دو را يك كوره گردانيد و غزوين نام نهاد.۸
مؤلّف تاريخ قم ضمن بيان ارتقاى درجه تقسيمات كشورى قم در عصر اوّل عبّاسى و كوره گردانيدن قم از سوى حمزة بن اليسع اشعرى و منبر نهادن۹ وى در قم
1.صورة الأرض، ابن حوقل، ج ۲، ص ۳۲۳.
2.مسالك و ممالك، استخرى، ص ۱۶۶ و ۱۷۲.
3.البلدان، ص ۳۶.
4.أحسن التقاسيم، ص ۳۸۶.
5.كوره، معرب خُره به معناى شهرستان، ناحيه است. نيز كوره معادل استان است (فرهنگ معين، ج ۳، ص ۳۱۲۱؛ جغرافياى رى، ص ۱۲۰).
6.الخراج وصناعة الكتابة، قدامة بن جعفر، ص ۱۷۴.
7.رستاق، يكى از واحدهاى تقسيمات كشورى قديم بوده است كه تقريباً معادل محدوده يك شهرستان و يا يك بخش بوده است.
8.تاريخ قم، ص ۱۷۴.
9.وجود منبر در ناحيهاى، بيانگر وجود يك واحد سياسى تقسيمات كشورى همانند بخش و بخشدارى يا شهرستان و فرماندارى در آن ناحيه است.