و مركزى در قلمرو قزوين قرار گرفت. مستوفى در اين مورد نوشته است:
چون حكومت به جعفريان رسيد، ابهر و زنجان و طارمين و رودبارها و ديلمان و خرگام و رحمتآباد و خستجان و سجاس و سهرود و درآباد و كاغذكنان و مزدقان داخل [قلمرو حكومت ]قزوين كردند.۱
در سال 535 ق مقتفى خليفه عبّاسى غلام خويش «يرنقش بازدار» را به حكومت قزوين فرستاد. او و فرزندانش 116 سال حاكم بودند و املاك و اسباب فراوان به دست آوردند. آخرين ايشان ملك ناصر الدين بن مظفّر الدين الب ارغو ابن يرنقش بازدار بود. ۲ مؤلّف نقض در عصر حكومت «بازداران» ۳ زندگى مىكرده است و به مناسبت در سه جا از اين خاندان نام برده است.۴
5. فتنه اسماعيليان و قزوين
سلطه فرقه اسماعيليه و حسن صباح و جانشينان وى بر قلعههاى كوهستانى نزديك قزوين در الموت، موجب گرديده بود كه اين شهر در مبارزه با فرقه ياد شده، از حساسيت ويژهاى برخوردار شود. عبد الجليل قزوينى رازى در لابهلاى مجادلات كلامى خويش در مواردى چند، حوادثى از اين فرقه و مجاهده با آنان و نيز حوادثى از شهر قزوين را بر مىشمارد.۵ از جمله، در باره فتنه حسن صباح نوشته است:
و خواجه حسين حمدانى كه مقتداى شيعت بود به قزوين، فتوى كرد به خون ملاحده، و تركان و اصحاب حكم را تحريض كرد بر قتل ايشان.۶
در سراى ايالت به قزوين ... خواجه امام ابو اسماعيل حمدانى كه رئيس شيعت بود و اوّل فتوى به خون ملاحده در خانه ايشان كردند.۷
1.همان جا.
2.همان، ص ۷۹۶.
3.همان، ص ۸۰۰.
4.نقض، ص ۱۲۵، ۱۹۳، ۳۸۲. در ص ۳۸۲ «بازدار» به صورت «بازيار» ثبت شده است.
5.همان، ص ۳۶، ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۹، ۱۳۲ و ۳۱۳ و ... .
6.همان، ص ۳۱۳.
7.همان، ص ۱۲۶.