استاد همه اصحاب» و ... ۱ از او ياد مىكند. وى در ضمن پاسخش به ايرادات نويسنده سنّى، به تلاشهاى علمىِ برخى دانشمندان شيعه (مانند: سيّد مرتضى و شيخ مفيد) اشاره مىكند. او در باره شيخ صدوق مىگويد:
... و فضل و بزرگى شيخ كبير بو جعفر بابويه - رحمة اللَّه عليه - را خود چگونه انكار توان كرد از تصانيف و وعظ و درس و از رى تا بلاد تركستان و ايلاق، اثر علم و فضل و بركات زهد و امانت او پوشيده نيست... . ۲
نويسنده سنّى نيز، چهره بدى از شيخ صدوق در ذهن داشته و به خوانندهاش ارائه مىدهد. او صدوق را «ابن بابويه القمى الرافضى» ۳ خوانده و وى را داراى ميل به گبرگى ۴ دانسته است. نويسنده سنّى، در متنى، مسئله احترام به صحابه را مطرح مىكند و بر شيعه و علماى آن اعتراض مىنمايد. او گفته است: همه طوايف اسلام كه نام صحابىاى و بزرگى برآيد، ترحّم كنند و گويند ما مذهب ايشان داريم مگر رافضى كه از همه بيزارى جويد. او نام بو جعفر طوسى، بو جعفر بابويه، مرتضى علوى و بو سهل نوبختى و... را در شمار كسانى مىآورد كه نسبت به صحابه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بىاحترامى روا مىدارند. ۵
نويسنده سنّى در متنى ديگر، با عنوان «فصل آخر»، گفته است كه: «بدان اى برادر كه در همه روى زمين از اهل اسلام، از ائمّه سلف و قضات و مقريان و مفسّران و همه انواع علما و هر كس كه در علم دينى، دستى داشتهاند و يا در زهد، قدمى زدهاند، اختيار مذهب رفض نكردهاند مگر شرذمه مجهول كه به زندقه و خبث مذهب و حبّ رياست و پيروى شهوت و فسق و فجور، معروف بودندى، چون بو سهل نوبختى و... و بو جعفر بابويه و بو طالب بابويه كه ميلشان هنوز به گبركى بود...». ۶
عبد الجليل پاسخ مناسب به وى داده و فضل افرادى را كه نويسنده به طعن ياد