سيطره سبك مناقب‏ نگارى در «سده ششم و هفتم هجرى» - صفحه 319

اگرچه معناى لغوى اين دو واژه، هم‏افق است، با اين حال، در گذر زمان، هر كدام هويّت مذهبى پيدا كرده‏اند. به گونه‏اى كه اهل سنّت، بيشتر از واژه فضايل و شيعيان از واژه مناقب براى يك هدف واحد، استفاده مى‏كنند.
در اين نوشتار، فضايل و مناقب را مترادف يكديگر فرض مى‏كنيم و مقصودمان از اين واژگان «درجه رفيع و كارهاى شايسته» است.
دو واژه پيش‏گفته، در علم حديث راه يافته و عنوان سبك‏هاى نگارشى‏اى شدند. با نگاهى به كتاب‏هاى مناقب و مثالب، مى‏توانيم اين دو سبك را چنين تعريف كنيم:
مناقب و فضائل: به كتاب‏هاى حديثى‏اى مى‏گويند كه بيان‏كننده خصال نيك و اوصاف پسنديده شخصيت‏هاى شناخته‏شده باشد.
مثالب: عنوان كتاب‏هاى حديثى‏اى است كه بر خلاف مناقب، بيان‏كننده عيب‏ها و زبونى‏هاى افراد فرومايه‏اى است كه معمولاً به گزاف، صاحب مقام و اعتبار شده‏اند.

ج. مناقب‏خوانى‏

مباهات و استناد به نقاط قوّت و برترى خود در درگيرى‏ها امرى متداول و چه بسا عقلى است. از اين رو در هر حادثه مهم تاريخى مى‏بينيم كه گروهى به پيشينه نيكوى خود مباهات مى‏ورزند تا بدين گونه طرف مقابل را تضعيف و خود را بر حق جلوه دهند. در تاريخ عرب، همواره رجزخوانى در ابتداى جنگ‏ها مرسوم بود. اين رجزخوانى‏ها را مى‏توان كهن‏ترين موارد منقبت‏خوانى دانست. شايد بتوان گفت كه مهم‏ترين زمان پس از اسلام كه استناد به مناقب انجام شد، در جريان «سقيفه» بود.
نخستين و جدّى‏ترين عرصه رويارويى دو گروه از مسلمانان، براى دستيابى به يك آرمان مهمّ سياسى، رخداد سقيفه است؛ رخدادى كه در پى آن، دو گروه مهمّ جامعه اسلامى آن روزگار، يعنى مهاجران و انصار، رو در روى يكديگر ايستادند و با ناديده گرفتن بسيارى از حقوق و حقايق، براى در دست گرفتن جايگاه مهمّ خلافت، به اثبات لياقت خويش پرداخته، فضايل و مناقب خويش را پيش كشيدند.

صفحه از 358