سيطره سبك مناقب‏ نگارى در «سده ششم و هفتم هجرى» - صفحه 320

گذشته از درستى يا نادرستى گفته‏هاى اين دو گروه، آنچه مهم است، آن است كه در اين رويداد مهم تاريخى، براى نخستين بار به فضايل و مناقب فردى و گروهى، استشهاد شده است. ۱
شواهد متعدّدى در دست است كه در دوره‏هايى همچون دوران خلافت امام على عليه السلام و همچنين عصر ائمّه عليهم السلام به‏ويژه دوران امام حسن مجتبى عليه السلام و ائمّه متأخّر، بر خوانى فضايل كلّى امامان توسط اصحابْ وجود داشته است. اين منقبت‏خوانى‏ها همان واگويه نمودن روايات معصومان عليهم السلام در جامعه بوده است. در عصر امام رضا عليه السلام نيز منقبتگويى، به صورت آشكارا و در سطح قابل توجّهى رخ نموده است. در خراسان، بين سده‏هاى سوم تا پنجم هجرى، بيان مناقب اهل بيت عليهم السلام حتّى در ميان برخى از اهل سنّت وجود داشته و شيخ صدوق، بسيارى از اين گونه روايات را گزارش كرده است؛ امّا خاستگاه شيوع مناقب‏خوانى در ايران را بايد بيشتر در سده پنجم جستجو كرد.
از جمله رسوم شيعىِ رايج در ايران در قرن پنجم تا هفتم هجرى، منقبت‏خوانى بوده است كه به صورت علنى در مراكزى كه شيعيانْ حضورى پُررنگ داشتند، رواج داشته است. خاستگاه مديحه‏سرايى‏هايى را كه امروزه در ايران به طور فراوان رايج است، مى‏توان در منقبت‏خوانى پيشينيان جستجو كرد.
مناقب‏خوانى شيعيان كه در تمامى شهرها و مناطق شيعه‏نشين رواج داشت، مردم را به تشيّع متمايل مى‏كرد و بر نفوذ سادات و علويان - كه شيعيان اصيل بودند - مى‏افزود. ۲ خواندن مناقب در ديار شيعه، بيشتر رواج داشته به گونه‏اى كه شواهدْ

1.«درآمدى بر مناقب‏نگارى اهل بيت عليهم السلام»، حسن اصغرپور، فصل‏نامه علمى - پژوهشى علوم حديث، ش ۴۵ - ۴۶، ص‏۲۶۸.

2.تاريخ تشيّع در ايران، ج ۲، ص ۶۸۷ - ۶۸۸. زمانى كه معتضد عبّاسى خواست تا صحيفه‏اى در فضايل اهل بيت خوانده شود، از شورش اهل سنّت، هراسى به دل راه نداد؛ امّا وقتى به او گفته شد كه علويان از آن بهره خواهند برد، وحشت كرد و نخواند.

صفحه از 358