3. حضور اكثريت سنّى مذهب در همه اركان و شئون تاريخ و فرهنگ و اجتماع ايرانى، مؤكّد آن ذهنيت نادرست بوده است كه اصحاب ولايات ديگر از ميان رفتهاند و در شهرهاى محدود (رى - قم - كاشان) منحصر شدهاند و نمود و وجودى ندارند.
4. غرور علمىِ بر آمده از مدارس دينى در برتر شمردن يك مذهب بر ساير مذاهب، دخالت تام دارد، به گونهاى كه اين نزاعها حتّى به ميان شافعيان و حنفيان - دو گروه عمده اهل سنّت - هم كشيده مىشود و خانهها در آتش قهر و تعصّب، سوزانده مىشوند... .
5. از سوى ديگر، نتيجه تلاشهاى علمى، تحقيقى و متعهّدانه فقهاى بزرگ اماميه (شيخ مفيد، شيخ طوسى و...) در اين قرن، خود را نشان مىدهد و به دليل جايز نبودن سكوت در برابر ابهامات و اتّهامات متعصّبان، دامنه بحث به خودى خود گسترده مىشود و سراسر قرن ششم هجرى را فرا مىگيرد.
كتاب «نقض» چه مىگويد؟
برخى عالمان اهل سنّت به دلايل پيشگفته و از جمله، خود را به بهانه در اكثريت بودن، برتر دانستن، بخشى از تلاش و كوشش علمى خويش را صرف باطل شمردن آرا و عقايد اصحاب مذاهب ديگر به ويژه مذهب شيعه اماميه كردند و از اين رو، در حدود سالهاى نزديك به 555 ق، كتاب بعض فضائح الروافض نوشته شد كه توضيح محتواى آن، نياز به گفتن ندارد. يك سال پس از نگارش اين كتاب غير محترمانه و تهمتآلود در حدود ربيع الأول سال 556 ق، علماى شيعه در جستجوى نسخهاى از آن بودند كه پس از يافتن نسخه اصل اين كتاب، آن را براى شيخ عبد الجليل قزوينى فرستادند و او بىدرنگ به پاسخ دادن بندبند اين كتاب سرگرم شد و در حدود سالهاى 556 تا 560ق، كار خود را به اتمام رسانيد و كتاب نقض متولّد شد كه به نام: بعض مثالب النواصب فى نقض «بعض فضائح الروافض» نامدار شد. ۱
1.تاريخ ادبيات در ايران، ص ۹۸۵.