طور كلّى، نثرى قابل فهم و در اكثر موارد به دور از تكلّفات لفظىِ معمول نثر فنّى است كه توجّه به لفظ، آن را از معنا بازداشته باشد؛ امّا به دليل كثرت لغات عربى و انواع سجع، از نثر دوره اوّل فارسى تا حدودى فاصله گرفته و به نثر فنّى، نزديك شده است، با اين تفاوت كه واژههاى مشكل عربى - كه براى همه قابل فهم نيستند - ، كمتر در آن به كار رفتهاند. در كتاب نقض، شكل، در خدمت محتوا قرار گرفته و لفظ و معنا در راستاى هم قرار دارند و هيچ كدام تحت الشعاع ديگرى نيست. بنا بر اين، كتاب نقض، از نمونههاى خوب اين دوره به شمار مىرود كه علاوه بر اين كه براى همگان قابل استفاده است، زبان و گويش اين دوره در ايران بويژه در رى را نيز به ما نشان مىدهد.