اخلاق و آيين جدل در كتاب «نقض» - صفحه 402

مشبع از سر تعصّب و جهل». ۱ وى در برابر اين كتاب كه «از سر تعصّب و جهل» فراهم شده و در آن سخنانى دور از «جاده حقيقت» و «تشبيهاتى سقيم» و معارضاتى نامعقول و «اشاراتى نامنقول نامقبول» ۲ فراوان وجود دارد، گاه با همان شيوه با حريف در مى‏پيچد، زمانى فيلسوفانه به تحليل مواضع و تفاوت آنها مى‏پردازد، گاه مغالطات مدّعى را آشكار مى‏كند، زمانى به تناقض‏هاى او اشاره مى‏نمايد و گاه نيز استدلال حريف را تا نهايت منطقى دنبال مى‏كند و بر آن، نتايجى استوار مى‏سازد كه حريف را ياراى پذيرش آنها نيست؛ امّا همه اينها لابه‏لاى كتاب و در ميان جملات بلند و حاشيه‏رفتن‏هاى مكرّر گم مى‏شوند و پى گرفتن خطّ استدلال را بر خواننده دشوار مى‏كنند.
اين كتاب، با همه تنوّع و غناى محتوا و نكته‏هاى تاريخى، فرهنگى و كلامى خود، فاقد ساختار و نظم است. عبد الجليل رازى، به جاى آن كه نخست دلايل حريف را دسته‏بندى كند و سپس به پاسخ آنها دست بزند، پا به پاى كتاب حريف پيش مى‏رود و يكايك اشكالات او را نقل و رد مى‏كند. به همين سبب در اين نوشته مى‏كوشم تا ساختارى مقدماتى به استدلال‏هاى عبد الجليل در پاسخ حريف به دست دهم و نمونه‏هايى از كاربرد آنها را به شرح زير بيان كنم.
با مرور كتاب و بررسى اشكالات و شيوه پاسخگويى به آنها، مى‏توان شاهد گستره شگفت‏انگيز مسائلى كه در نقد و رد مطرح شده‏اند، بود؛ امّا در اين جا به دليل نوع رويكرد اين مقاله و صرفاً به دلايل عملى، چند محور زير انتخاب و برجسته شده‏اند. با اين نگرش، نگارنده كوشيده است تا موارد عمده‏اى را كه ذيل اين محورها مى‏گنجند، انتخاب و گزارش كند. زبان كتاب بعض فضائح الروافض هتّاكانه بوده است. عبد الجليل نيز از نقل عين آنها، پرهيزى نداشته است. نگارنده نيز هم براى بازسازى فضاى مناقشات آن زمان و هم براى نشان دادن نحوه مواجهه عبد الجليل، گاه عين تعبيرات تند را آورده و از هر گونه توضيحى پرهيز كرده است. هدف از اين كار،

1.همان، ص ۴.

صفحه از 434