اخلاق و آيين جدل در كتاب «نقض» - صفحه 406

ناقض در گزاره اوّل مناقشه مى‏كند كه اين داورى، مبنى بر آن است كه امام حسن عليه السلام حقّ انتخاب داشته و خودخواسته خلافت را واگذار كرده باشد و اين يعنى پذيرفتن اختيار و انكار جبر. حال آن كه مذهب مدّعى، انكار جبر است.

3. حفظ حريم خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله‏

مدّعى در كتاب خود، خويشتن را مجاز شمرده بود تا به همه معتقدات شيعى حمله كند و به شيعيان نسبت‏هاى‏خلاف واقع بدهد. ناقض نيز در مواردى سخت بر مدّعى مى‏تازد و با همان حربه، به او پاسخ مى‏دهد. با اين همه، با دقّت، حريم خاندان پيامبر خدا - كه يكى از آماج حملات مدعى بود - و تا حدّى صحابه پيامبر، حفظ مى‏شود و ناقض در مجموع، در اين ميان، حساب‏شده عمل مى‏كند. يكى از اتّهامات مكرّر مدّعى به شيعيان اعتقاد آنان نسبت به يكى از همسران پيامبر خدا، يعنى عايشه است. در اين باره ناقض، به تفصيل، يكايك اتّهامات او را مى‏آورد و رد مى‏كند.
مدّعى نوشته بود كه رافضيان «در ميان خمر و زمر، صحابه پاك را و زنان پيغمبر را دشنام مى‏دهند، يعنى عايشه و حفصه را مى‏خواهند». ۱ ناقض، اين تهمت را يكسره انكار مى‏كند و پاسخ مى‏دهد: «مذهب اماميه اصوليه، خلفاً عن سلف چنان است كه زنان رسولان خداى طاهرات و مطهرات اند كه اگر خلاف اين باشد، آن نقصان عايد باشد با انبياى معصوم عليهم السلام». سپس گامى بلندتر بر مى‏دارد و نسبت خيانتى كه در قرآن كريم به زن نوح و همسر لوط داده شده است، به آشكار كردن راز آن دو تفسير مى‏كند كه مبادا گرد بدنامى بر دامانشان بنشيند! ۲
سپس تأكيد مى‏كند كه حفصه و عايشه را كه «از امّهات المؤمنين اند، چگونه قذف كنند و فحش گويند» و با نقل ماجراى‏افك و فتنه‏گرى عدّه‏اى، تصريح مى‏كند كه: «حاشا عنها كه هفده آيت محكم از قرآن بيامد به برائت ذمت وى». ۳

1.همان، ص ۱۱۴.

2.همان، ص ۱۱۵.

3.همان جا.

صفحه از 434