اخلاق و آيين جدل در كتاب «نقض» - صفحه 407

افزون بر آن، ناقض، خود در سال 533ق، كتاب مستقلى در اين باره به نام كتاب فى تنزيه عايشه نوشته است تا كسانى كه مى‏خواهند عقايد شيعه را بدانند، آن را بخوانند و «اعتقاد شيعه اماميه را در حقّ ازواج رسول بدانند تا مگر زبان در حقّ ايشان به‏دروغ و بهتان نجنبانند». ۱
سپس با صراحتى تكان دهنده، اعتقاد شيعه را در اين باره بيان مى‏كند: «هر كس كه عايشه را يا حفصه را يا يكى [ديگر ]از زنان مصطفى و دگر انبيا را به زنا تهمت نهد، ملحد و كافر و ملعون باشد و خون و مالش حلال بود از بهر آن كه [...] گفته باشد، رسولان را». ۲
مدّعى در دفاع از مبناى خود از آن كه به مقدّسات مقبول خودش نيز توهين كند و به دخت پيامبر اكرم نيز بتازد، كوتاهى نمى‏كند، تا جايى كه مى‏نويسد: «بُلفضائل را گفتند كه در تزويج على و فاطمه كلمتى بگو. گفت: ديوانه‏اى را به كلى دادند. چندينى عظمت نداشت». ۳ در اين جاست كه ناقض، سخت بر مى‏آشوبد و به گوينده حمله مى‏كند: «خاكش به دهان كه چنين گويد و لعنت بر آن باد كه اين اعتقاد دارد كه در عالم از دورِ آدم تا به مُنقَرَض عالم چنين عروسى نبوده است و نباشد!». ۴
با اين همه، ناقض از حمله متقابل در اين عرصه خوددارى مى‏كند و حتّى در مواردى از صحابه به احترام ياد مى‏كند و چون مدّعى در كتابش خلفا را مى‏ستايد، ناقض، همسويى نشان مى‏دهد و مى‏گويد: «بر آن انكارى نيست. بزرگان دين اند از مهاجر و انصار». ۵

4. آشكار كردن تناقض‏ها

بخش قابل توجّهى از كتاب نقض، صرف آشكارسازى تناقض‏هايى است كه حريف در سراسر كتابش مرتكب شده است. وى در جايى به شيعيان نسبتى مى‏دهد و در

1.همان جا.

2.همان، ص ۱۱۶.

3.همان، ص ۲۴۴.

4.همان، ص ۱۱.

صفحه از 434