اخلاق و آيين جدل در كتاب «نقض» - صفحه 425

است، الاّ به نيّت سنّت نكنند». حال مدّعى كه سنّى حنفى است، بايد نماز وتر را با دو نيّت به جاى آورد و «اين روا نباشد و چون نيّت كند، حنفى سنّى نباشد». در نتيجه، «اولى‏تر آن كه وتر نكند نه مصنّف و نه هيچ حنفى سنّى كه مذهبش مركّب باشد». ۱

12. نشان دادن مغالطه همسويى

يكى از شيوه‏هاى مدّعى، آن است كه مى‏گردد و شباهتى هرچند اندك، ميان يكى از باورها يا شعاير شيعيان با پيروان مذاهب يا اديان ديگر مى‏يابد و سپس حكم آن دين يا مذهب را بر شيعيان جارى مى‏سازد و آنان را همانند مى‏شمارد. اين باور، ممكن است درست يا نادرست باشد؛ امّا چون از نظر مدّعى خطاست، به صرف مشابهت در اين باور، مى‏توان اين شباهت را تعميم داد و شامل جنبه‏هاى ديگر اعتقادى نيز دانست. اين شيوه استدلال، نوعى مغالطه است كه در كتاب‏هاى منطقى و تفكّر انتقادى از آن به عنوان مغالطه همنشين بد، ۲نام برده مى‏شود. طبق اين مغالطه، به نوشته واربرتون، عقيده‏اى كه شما داريد، فلان شخص يا گروه شرور يا كودن دارند. پس اين عقيده، بد است. براى مثال، اگر دانشمندى با تحقيقاتى به درستى نوعى دورآگاهى معتقد شود، چون عوام نيز چنين انديشه‏اى دارند، باطل است. ۳
ناقض در برابر اين نوع استدلال مغالطى، گاه عين همان را از باب جدل بر ضدّ حريف به كار مى‏بندد و گاه به‏دقت نشان مى‏دهد كه درستى يا نادرستى يك عقيده، بر اساس حقّ و باطل و با ميزان خرد سنجيده مى‏شود، نه بر اثر مشابهت با عقايد فلان گروه يا بهمان دسته. براى نمونه، يكى از فضايح شيعه از نظر مدّعى، آن است كه آنان در مواردى، مانند يگانگى ذات و صفات با معتزله هم‏عقيده هستند. ۴

1.همان، ص ۶۴۵.

2.Bad company fallacy.

3.Thinking from A to Z, Nigel Warburton, third edition, London and New York, Routledge, ۷۰۰۲, p. ۳۲.

4.نقض، ص ۴۸۲.

صفحه از 434