مناظره و وحدت در كتاب «نقض» - صفحه 440

امّا گذشته از اين مطلب، آنچه در تاريخ زندگى پيامبر اسلام و رهبران تشيّع به كرّاتْ قابل مشاهده است، آن است كه ايشان پا را فراتر نهاده و علاوه بر آن كه به مخالفان حقيقتجو، به راحتى امكان و فرصت بحث و مناظره مى‏دادند و انتقادهاى آنها را به اصول و فروع اسلام و مذهب خويش مى‏شنيدند و بدون كوچك‏ترين مشكلى، ايرادهاى آنان را مورد نقد و بررسى قرار مى‏دادند، حتّى با افرادى هم كه با حس لجاجت و عناد به نزد اين بزرگواران مى‏آمدند و از روى مخاصمه با ايشان بحث مى‏كردند، باز با سعه صدر رو به رو مى‏شدند و پاسخ آنها را با منطق و دليل و برهان مى‏دادند. از جمله، ابن ابى العوجا بود كه با صراحت، خدا را انكار مى‏نمود و بارها با امام صادق عليه السلام در مسئله وجود خدا و مسائل ديگر، به بحث نشست و با وجود اين حس لجاجت و مخاصمه، باز هم در جامعه اسلامى، آزادانه زندگى مى‏كرد و كسى مزاحم وى نمى‏شد.
به هر حال، آنچه در انديشه اسلامى، در باره مسئله مناظره و گفتگو وجود دارد، آن است كه در دين مبين اسلام، مناظره، از يك طرف، ابزارى است براى اتمام حجّت و رسيدن به كلام حق و از طرف ديگر، ابزارى است براى ايجاد پيوند؛ پيوندى بر پايه منطق و كلام استوار؛ امّا آنچه در انديشه اسلامى در باب مناظره، كاملاً مورد مذمّت قرار گرفته، روحيه تشديد خصومت و دشمنى بين دو طرف گفتگوست و اين همان است كه قرآن كريم از آن، تعبير به «مراء» كرده است:
(فَلا تُمارِ فيهِمْ إلاّ مِراءً ظاهِرًا.۱
و تو در باره آنها جز به ظاهر، مجادله مكن).

پس اگر «جدال» را «مُمارات» خوانده‏اند، براى اين است كه شخص مجادله كننده، با كلام خود مى‏خواهد همه حرف‏هاى طرف مقابل خود را از او دور كرده و رد كند. ۲
مِراء، يعنى طورى با يكديگر بحث و جدال كنى كه خود را عرضه نمايى و علم و فهم و كمال خويش را به رخ ديگران بكشى. قرآن كريم، مراء را به رسميت نشناخته است؛ بلكه در موضوع مَنهيات قرار داده است و از نبايدها محسوب مى‏شود. تلاش

1.سوره كهف، آيه ۲۲.

2.الميزان فى تفسير القرآن، ج ۱۳ ص ۳۷۵.

صفحه از 456