مقبولات) نزد طرفين است، گرچه برهانى نباشد.
ب. جدال باطل: مناظره جدلىِ غير احسن، آن است كه مقدّمات جدل، نه از معقولات و برهانيات باشد و نه از مسلّمات. در كتاب نقض، تنها جدال از نوع احسن را شاهد هستيم، از جمله:
و امّا آنچه گفته است كه: «على، علومى دانست كه ديگر صحابه ندانستند يا رسول صلى اللَّه عليه و آله به او اسرارى گفت كه به ديگران نگفت از صحابه و اهل بيت هم» طرفه نبايد داشتن كه انكار قرآن، نه طريقه علما و دينداران باشد كه رسول خداى صلى اللَّه عليه و آله با بعضى زنان خويش سرها گفته است پنهانى و گفته كه: كسى را مگوييد. چنان كه قرآن بيان مىكند: (وَ إذْ أسَرَّ النَّبِيُّ إلى بَعْضِ أزْواجِهِ حَديثاً)۱ و به امير المؤمنين هم گفته است و آية النجوى ظاهر است (يا أيُّها الَّذينَ آمَنُوا إذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً)۲ و على بن ابى طالب عليه السلام مخصوص آمد بدين درجه كه ده دِرَم بداد و ده سِر بكرد و آيه منسوخ شد تا دگران طمع بردارند و إلّا على [كسى ]به آن عمل نكرد. ۳
در اين نمونه، جدال احسنى را شاهد هستيم كه در آن، عبد الجليل قزوينى با استناد به آيات قرآن كريم - كه از مقبولات طرفين است - ، در صدد پاسخگويى بر آمده است.
3. مناظره خطابى
مناظرهاى است كه در آن، از قضاياى اقناعى استفاده شود. در كتاب نقض، به جهت توانمندى نويسنده در امر خطابه، شاهديم كه در بيشتر مواضع، احتجاجات به نوعى مطرح مىشوند كه مىتوان به سبب آن، عموم مردم را در امرى كه توقّع حصول تصديق به آن است، به مقدار امكان قانع نمود و اين امر، همان است كه در مناظره خطابى انتظار مىرود. در اين كتاب، گاه مشاهده مىشود كه تنها با تكيه بر