و تقیه اسم مصدر «اتقی، یتقی» است۱ و در معنای آن _ که همان معنای مصدری را دارد _ چنین گفته شده است:
التقیة و الاتقاء بمعنی، یرید انهم یتقون بعضهم بعضاً، و یظهرون الصلح و الاتفاق، و باطنهم بخلاف ذالک۲.
تقیه و اتقاء به یک معناست، اراده شده که آنها بعضی از برخی تقیه میکنند و اظهار صلح و اتفاق مینمایند، ولی در باطن بر خلاف آن هستند.
از آن جا که تقیه از همان دورههای اولیه پس از غیبت نزد علمای شیعه از اهمیت خاصی برخوردار بوده، این عنوان دارای تعاریف بسیار است و علما به توضیح و تعریف آن پرداختند. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم. شیخ مفید (م413ق) در تعریف آن چنین گفته است:
التقیة کتمان الحق و ستر الاعتقاد فیه و مکاتمة المخالفین و ترک مظاهرتهم، بما یعقب ضرراً فی الدین او الدنیا۳.
تقیه پوشاندن حق و کتمان نمودن اعتقاد به آن است؛ پنهان کاری با مخالفان و دوری از تظاهر به چیزهایی است که آسیب در دین و یا دنیا را در پی دارند.
اگر جمله «بما یعقب ضرراً» را مورد تقیه بدانیم، اشکالی بر این تعریف وارد میشود و آن، این که چون مورد تقیه منحصر به دفع ضرر نیست، بلکه گاه تقیه برای حفظ وحدت یا آبروی شیعه جریان دارد، این قید باید اصلاح شود.
امین الاسلام طبرسی (م523ق) در تعریف تقیه در کتاب تفسیر خود چنین میآورد:
التقیة الاظهار باللسان، خلاف ما ینطوی علیه القلب للخوف علی النفس۴.
تقیه عبارت است از خلاف اعتقاد قلبی را به زبان آوردن به جهت ترس بر جان.
این تعریف نیز با قید «اللسان»، شامل تقیه در عمل نخواهد شد. همچنین تقیه مداراتی را نیز، به واسطه فرض ترس، در تعریف در بر نمیگیرد.
شهید اول (م786ق) در کتاب القواعد و الفوائد چنین فرموده است:
1.. مجمع البحرین، ج۴، ص۵۴۱.
2.. لسان العرب، ج۱۵، ص۴۹.
3.. تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۶.
4.. مجمع البیان، ج۲، ص۲۷۲.