تعصّبها، حبّ و بغضها، جهل و بی خبریها، حفظ آبروی برخی از افراد، چهره سازی ساختگی، فضایل تراشی، پرده پوشی بر برخی از جنایات و... از جمله انگیزههایی بود که در پدیده تغییرات روایی، تأثیر بسزایی داشتهاند.
متأسفانه این پدیده _ که سابقه دیرینهای دارد _ حتّی در مهمترین منابع اهل اسلام راه یافته است؛ به عنوان نمونه بر اساس نقل مسلم، نسایی و ابن ماجه، شخصی از خلیفه دوم پرسید: اگر جنب شدم و دسترسی به آب نداشتم، وظیفهام چیست؟ عمر پاسخ داد: نماز نخوان. عمار که در آنجا حاضر بود، دستور تیمم را که به اتفاق خلیفه از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله شنیده بود، یادآوری کرد و بر فتوای وی اعتراض نمود.
متن روایت بر اساس نقل مسلم چنین است:
عن شعبه قال: حدّثنی الحکم، عن ذرّ عن سعید بن عبدالرحمان بن أبزی، عن أبیه: أنّ رجلاً أتی عمر فقال: إنّی أجنبت فلم أجد ماءاً، فقال عمر: لا تصلّ. فقال عمّار: أما تذکر یا امیرالمؤمنین! إذ أنا و أنت فی سریة فأجنبنا فلم نجد ماءاً فأمّا أنت فلم تصلّ و أمّا أنا فتمعکتُ فی التراب و صلّیت، فقال النبیّ صلی الله علیه وآله : إنّما یکفیک أن تضرب بیدیک الارض، ثمّ تنفخ، ثمّ تمسح بهما وجهک و کفیّک؟ فقال عمر: اتّق الله یا عمّار. قال: إن شئتَ لم أحدّث به؛۱.
شعبه از حکم، از ذرّ، از سعید بن عبدالرحمان، از پدرش نقل کرد که مردی نزد عمر آمد و گفت: من جنب شدم و آبی نیافتم (برای نماز چه کنم؟). عمر گفت: نماز نخوان. عمار گفت: یا امیرالمؤمنین، مگر فراموش کردی روزی که من و تو در جنگی با هم بودیم و هر دو جنب شدیم و آبی نیافتیم، تو در آن روز نماز نخواندی، ولی من در خاکها غلطی زدم و نمازم را خواندم (وقتی که نزد پیامبر آمدیم و ماجرا را تعریف کردیم) پیامبر فرمود: کافی بود که دو دستت را به زمین بزنی، سپس آن را به صورت و دستها بکشی؟ عمر گفت: ای عمار از خدا بترس! عمار گفت: اگر میخواهی حرفی نمیزنم.
روشن است فتوا به ترک نماز در حال جنابت از خلیفه، آن هم در زمان خلافتش، توجیه پذیر نیست؛ زیرا بر خلاف نص صریح قرآن و سنت پیامبر است. این است که بخاری چاره کار را در حذف بخش سؤال برانگیزِ روایت دانست. وی روایت فوق را _ که از نظر سند، متن و محتوا یکی است _ بدین گونه نقل کرده است:
1.. صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۳؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۸۸؛ سنن النسائی، ج۱، ص۱۶۶.