تبرّک و تیمّن (یعنی با آوردن سخن خداوند به سخن خویش مباركی و بركت بخشیدن)، به قصد تحمید و تهلیل و تسبیح (یعنی با بهرهگیری از آیات به مدح و ثنای خدا یا اقرار به توحید یا پیراستن خدای تعالی از نقص و كاستی اقدام كردن)، به قصد تبیین و توضیح (یعنی با آوردن عبارت قرآنی مقصود خویش را آشكارتر ساختن)، به قصد تعلیل و توجیه (یعنی آیهای را بر سخن خویش دلیل آوردن)، به قصد تحریض و تحذیر (یعنی با آوردن عبارتی قرآنی خواننده را به چیزی تحریض و تشویق كردن یا از چیزی تحذیر و زنهار دادن)، به قصد استشهاد و استناد (یعنی مقصود خویش را به كلام خدا مستند كردن و سخن خدا را شاهد آن ساختن)، به قصد جری و تطبیق (یعنی عبارت قرآنی را بر مصادیق جدید غیر از مصادیق زمان نزول تطبیق كردن)، به قصد تزیین و تجمیل (یعنی كلام خویش را با گزارههای قرآنی آراستن و زیبا ساختن) و... پیداست كه چه بسا پارهای از اینها با هم و یكجا نیز زمینهساز اقتباس گزارهای قرآنی میتوانند باشند.
تعداد گزارهای قرآنی مقتبس در ادعیه بسیار گسترده و انگیزها نیز بسی فزونتر از آن است كه گفته آمد؛ به عنوان مثال تنها در ادعیه منسوب به امیر مؤمنان علیه السلام ، آیات مقتبس بالغ بر 250 مورد به انگیزهای مختلف است.
و اینک نمونهها:
1. توصیف و تبیین و تعلیل
امیر مؤمنان علیه السلام در دعایی منسوب به وی، قبل از در خواست حاجت خودش _ که آمرزش گناهان است _ حدود بیست بار به اسمای حسنای الهی متوسل شده و در هر توسل وصفی از اوصاف کمالی پروردگار را یادآوری میکند. در این موارد، بیش از نه بار، بخشهایی از آیات _ که توصیف پروردگار است _ و به اسمی از اسمای حسنای وی و صفات کمال اشاره دارد، اقتباس شده که سندی گویا از ارتباط تنگاتنگ و انس ویژه آن حضرت با قرآن کریم است. این اقتباسها به منظور توصیف و تبیین صفات پروردگار و تعلیل بر توسلهای مکرر حضرت است. میفرماید:
اعتصمت بالله الذی لا اله الا هو، القائم علی کل نفس بما کسبت1 اعتصمت بالله الذی لا اله الا هو، لا تاخذه سنة و لا نوم،2 اعتصمت بالله الذی لا اله الا هو، الرحمن