نقدي بر مقاله (دروغ پردازان در حوزه حديث شيعه) - صفحه 123

در آن «عَنْ رَجُلٍ » گفته، يا از «بعض أصحابنا»، يا … از «ابى عبداللّه السّيارى» يا از … و يا از «محمّد بن علىّ أبوسمينة» روايت كرده، ابن وليد، همه اين روايات را استثنا كرده و مردود دانسته است … و ابوجعفر ابن بابويه [صدوق] نيز از روش شيخ و استادش ابن وليد پيروى نموده [و اين روايات را ضعيف دانسته و نپذيرفته] است. ۱
نويسنده محترم مقاله، در جمله بعد گويد: ولى در عين حال، شيخ در استبصار، بعد از ذكر كتاب نوادر مى گويد:« من طبق آن عمل نمى كنم و فتوا نمى دهم؛ چراكه ضعيف است».
عرض مى كنم: بنابر آنچه گذشت، در اينجا نيز عبارت: «ولى در عين حال» زائد است و غيرمربوط. علاوه بر آن، در نقل مطلب هم اندكى بى دقّتى شده است. زيرا شيخ طوسى(ره) در استبصار گويد:
امّا آنچه را كه محمّد بن احمد بن يحيى از احمد بن محمّد سيّارى روايت كرده: … اين، خبرى ضعيف است و راوى اش سيّارى است؛ و ابوجعفر بن بابويه ـ رحمه اللّه ـ در فهرست خود، آنجا كه كتاب النوادر را ياد كرده، گويد: «آنچه را كه سيّارى روايت كرده، از آن استثنا مى كنم»؛ و گويد: «به خاطر ضعفش، نه به آن عمل مى كنم و نه بر مبناى آن فتوا مى دهم». ۲

1.همان مرجع؛ ونيز گويد: ابوالعباس بن نوح گفته است : «شيخ ما ابو جعفر محمّد بن الحسن بن الوليد، در همه اين موارد، راه صواب پيموده، وابو جعفر بن بابويه - رحمه الله - در اين راه از او پيروى نموده، مگر درباره محمد بن عيسى بن عبيد كه نظر او را درباره  وى نمىدانم» ونيز گويد: «محمد بن احمد بن يحيى را كتابهاست؛ يكى از آنها كتاب نوادر الحكمة است؛ كتابى خوب و بزرگ كه قمى ها آن را دبّه شبيب گويند. گويد: در قم بقّالى بوده شبيب نام، كه دبّه اي خانه خانه داشته و هر كس هر گونه روغنى از او مي  خواسته ، از درون آن بيرون مى آورده و تحويلش مى داده ، واين كتاب (نوادر الحكمة) را به آن دبّه ، تشبيه كرده اند».

2.مراجعه كنيد: الاستبصار ، ج۱ ، ص ۲۳۷، حديث ۸۴۶؛ ونيز: معجم رجال الحديث، ج ۲ ، ص ۲۹۰ ، در ترجمه احمد بن محمد سيارى (به شماره ۸۷۲).

صفحه از 124