تعامل سياق با روايات در تفسير الميزان - صفحه 73

«سیاق» همان جهتِ خاص كلام است كه موجبِ ارتباط و اتصال صدر و ذیل و میانه كلام می‌شود و مسیر كلام را در جهتِ خاصّی قرار می‌دهد و به واسطه آن اهداف تعابیر وارده در كلام مشخص می‌گردد؛ چه این تعابیر مفرد یا به صورت جمله باشد و آشكار می‌‌گردد كه وجه استعمال تعابیر حقیقی است یا مجازی. بدین جهت لازم است اهتمام عظیمی بدان شود و در هیچ حالی تغافل از آن شایسته نیست۱.
شهید محمّد باقر صدر سیاق را هر گونه دلیلِ دیگری می‌‌داند كه با لفظی كه اراده فهم آن را نموده‌ایم، پیوند خورده است؛ چه این دلیل از دلالت‌‏های لفظی باشد، مانند كلماتِ دیگری كه با عبارت مورد نظر یک سخن واحد و مرتبط به هم را شكل می‌دهد و یا دلالت و قرینه حالیه باشد، مانند شرایط زمانی و احوالی كه كلام در آن منعقد شده كه این شرایط در موضوع لفظ نوعی روشنگری را دارد ۲.
با توجه به گستردگی مفهوم سیاق در فرهنگ عربی که شامل غرض کلام و قرینه حال و مقام است ۳، از این رو، به نظر می‌رسد تعریف شهید صدر از سیاق، با وجود این که برخی بدان اشکال گرفته‌اند ۴، اما از جامعیت بیشتری برخوردار است و می‌تواند تمام جوانب معنایی سیاق را شامل شود. علامه طباطبایی با وجود كاربرد گسترده سیاق در تفسیر المیزان به تعریف مشخص و محدّدی از آن دست نزده است. البته از كاربرد‏های ایشان تا حدّی می‌توان به نظر ایشان دست یافت. به عنوان مثال در عبارت «... أن الآیة لا تشارک الآیات السابقة علیها و اللاحقة لها فی سیاقها و لا تتصل بها فی سَردها و إنَّما هی آیة مفردة نزلت وحدها» ۵، در این موضع گویا علامه همنظر با زمخشری، سیاق را به اتصال در سَرد و پیوستگی و نظم كلام معنا می‌كند.
ایشان در موضع دیگری می‌گوید:
... هذا ما یعطیه التدبر فی معنی الآیات بالاستمداد من السیاق و القرائن المتصلة و الشواهد المنفصلة۶.
استنباط پژوهشگر از این عبارات این است كه سیاق در نزد علامه طباطبایی جزء قراین متصل است و در كنار شواهد مؤیدات منفصل از كلام موجبِ أخذ این معنا در آیه محلِ بحث شده است.

احادیث تفسیری

مراد از احادیث تفسیری، تمام آن چیزی است که متعلق به شأنی از شؤون آیات قرآن کریم است؛ چه متعلق به نزول آن باشد یا قرائت، بیانِ معانی ظاهری و باطنی و یا تنزیل و تأویل آن.

1.التفسیر الأثری الجامع، ج۱، ص۷۱

2.دروس فی علم الاصول، الحلقة الاولی، ص۱۰۳

3.دلالة السیاق، ص۵۰ ـ۵۱

4.روش شناسي تفسير قرآن، ص۱۲۰

5.الميزان، ج۶، ص۶۴

6.همان، ج۱۴، ص۱۷۶

صفحه از 96