تعامل سياق با روايات در تفسير الميزان - صفحه 74

قابل ذکر است که احادیث تفسیری به واسطه حدیث بودنشان تمام آنچه را که از معصومین علیهم السلام حکایت شده، شامل می‏گردد؛ چه از قول یا فعل و تقریر و مانند آن. و از آن حیث که به «تفسیر» متعلّق است، تمام احادیثی را که در راه تبیین معانی قرآن کریم واقع می‏شود، شامل می‏گردد ۱. از این رو، همه روایاتی را که علامه ذیل «بحث روایی» آورده است، از قبیل اسباب نزول، فضای نزول، قرائت‏های تفسیری و... در بر می‌گیرد.

انواع تعامل سیاق با روایات در تفسیر المیزان

علامه از قرینه سیاق _ كه به عقیده برخی برترین قرینه بر حقیقت لفظ است ۲ _ در نقد و بررسی انواعِ روایات، اعمّ از روایاتِ تفسیری روایات «جری و تطبیق» و روایاتِ «اسباب نزول» و... بهره برده است.
در بخش روایی این تفسیر، تعاملی زیبا و تأمل‌ برانگیز میانِ سیاق و روایات ایجاد شده است كه دقت و تدبر در آن، راه روشنی پیش‌ روی پژوهشگران تفسیر اثری می‌گشاید و شاخصه‌هایی برای نقد و بررسی روایاتِ مأثور به دست می‌دهد. البته قابل ذكر است كه این تعامل از جایگاه ویژه «سیاق» به عنوان یک مبنای تفسیری در نزد علامه طباطبایی خبر می‌دهد.
در بررسی میدانی به عمل آمده در «بحث روایی» تفسیر المیزان _ كه حدود یک ششم این تفسیر را در برمی‌گیرد _ چندین گونه تعامل میان سیاق و روایات برای پژوهشگر آشكار گردید كه این تعامل‌ها با دسته‌بندی منظم در ذیل ارائه می‌گردد. البته اشاره به این نكته لازم است كه پژوهشگر، علاوه بر «بحث روایی»، _ كه محطِّ اصلی بحثِ ماست _ در بخش «بیان» المیزان نیز جست و جوهایی داشته است كه به مناسبت در خلال مباحث ارائه می‌شود.

تعامل نوع اول: كاركرد سیاق در ردّ و پذیرش روایات تفسیری

این بخش، از نظر فراوانی، حجم وسیعی از تعامل‌ها را دربرمی‌گیرد. البته قابل ذكر است که مراد از روایات تفسیری در اینجا به معنای خاص آن است.۳ از این رو، ردّ و پذیرش انواعِ دیگر روایات، اعمّ از روایات مكی و مدنی، روایات اسباب نزول، روایات جری و تطبیق، روایات مربوط به نسخ و... در موضع خودش ارائه می‌گردد.

ردّ روایاتِ تفسیری

علامه طباطبایی، در مواضعی چند، به نقد و بررسی روایات تفسیری پرداخته و به دلالت سیاق آنها را ردّ می‌كند كه برای نمونه به چند مورد اشاره می‌كنیم:

1.أسباب اختلاف الحدیث، ص۴۶۶ _ ۴۶۵

2.تفسیر قرآن الحكیم ( المنار)، ج۱، ص۲۲

3.. یعنی روایاتی که به طور خاص به تفسیر آیه می‌پردازد؛ نه روایات سبب نزول یا مکی و مدنی و غیره.

صفحه از 96