علامه در این موضوع، از سیاقِ عام آیات قرآن در باره نبی اكرم صلی الله علیه وآله كمک گرفته و توصیفاتی كه از آن حضرت در قرآن آمده را در كنار هم میچیند تا بگوید در فرهنگ و سیاق عام قرآن، حضرت این گونه معرفی شده است و این منافات با این سبب نزول دارد؛ از جمله (وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ)۱ و یا آیه (وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينََاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ)۲ و آیه (لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ)۳ كه در این آیات مكّی، پیامبر به داشتن خُلق عظیم توصیف شده و همچنین خداوند از او خواسته نسبت به تابعین خود، از مؤمنین خاضع و مهربان باشد. اینها سیاقِ عام قرآن كریم نسبت به شخصیت حضرت رسول است و قطعاً این سبب نزول مطرح شده در الدر المنثور با این سیاق سازگار نیست و مردود است ۴.
تأیید و پذیرش روایات أسباب نزول
با توجه به مبنای علامه در نقد و بررسی و پذیرش روایات اسباب نزول، دستهای از روایات اسباب نزول مورد تأیید ایشان قرار گرفتهاند كه در ذیل به دو نمونه از آن اشاره میكنیم:
نمونه 1
علامه طباطبایی ذیل آیه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ)۵ روایتی منقول از جابر بن عبدالله میآورد كه به شأن نزول آیه اشاره دارد:
إنَّ أباسفیان خرج من مكّه فأتی جبرائیل النبی صلی الله علیه وآله فقال: إنّ أبا سفیان بمكان كذا و كذا، فاخرجوا إلیه و اكتموا، فكتَبَ رجلٌ من المنافقین إلی أباسفیان: أنّ محمداً یریدكم، فخذوا حذركم، فأنزل الله: «لا تخونوا الله و الرسول».
أقول: و معنی الروایة قریب الانطباق علی ما استفدناه من الآیة فی البیان المتقدم۶.
در این جا علامه روایت سبب نزول را _ كه برخی منافقین خبر پنهانی به ابو سفیان دادند كه حضرت رسول صلی الله علیه وآله در پی شماست _ تأیید میكند و میگوید مضمونِ روایت انطباق زیادی با آن چیزی دارد كه در بخش «بیان» از آیه استفاده كردیم. قابل ذكر است که در «بیانٌ» علامه، با توجّه به سیاق متصل آیات _ كه در باره موعظه در امر اموال و اولاد به همراه نهی از خیانت نسبت به خدا و رسول و أمانات است _ این سبب نزول را _ كه در باره ابوسفیان بوده باشد _ تأیید میكند و به افشاگری یكی از منافقین نزد ابوسفیان اشاره میكند كه اسرار پنهانی رسول خدا صلی الله علیه وآله را افشا نمود ۷.
1.قلم/۴
2.شعراء/۲۱۵
3.حجر/۸۸
4.المیزان، ج۲۰ ص۳۳۰ _ ۳۳۱
5.انفال/۲۷
6.همان، ج۹، ص۶۳ _ ۶۴
7.همان، ج۹، ص۵۶