نتیجه بررسیهای انجام شده در بحث روایی المیزان در باره روایات اسباب نزول در دو دسته كلّی «ردّ روایت ناظر به مكّی بودن آیات بر اساس سیاق» و «ردّ روایت ناظر به مدنی بودن آیات بر اساس سیاق» قابل ارائه است كه تفصیل آن در ذیل از نظر میگذرد:
ردّ روایت ناظر به مكّی بودن آیات بر اساس سیاق
علامه با توجه به سیاق آیات، روایات ناظر به مکی بودن آیات را رد میکند که یکی از مهمترین آنها عبارت است از احادیث معارضی که در باره مکی یا مدنی بودن سوره انسان وارد شده است. علامه روایتی را از الدر المنثور نقل میكند كه ناظر به مكی بودن این سوره است، اما در ادامه، این حدیث را مخالف سیاق آیات میداند و آن را رد میكند. وی در این باره چنین میگوید:
این روایت، خلاصه حدیث طولانی است كه نحاس آن را در كتاب الناسخ و المنسوخ آورده و سیوطی آن را در الإتقان نقل كرده است. این حدیث معارض با حدیثی است كه با طرق بسیار از ابن عباس نقل شده كه گفت سوره انسان در مدینه و در شأن اهل بیت علیهم السلام نازل شد. علاوه بر آن، سیاق آیات سوره و مخصوصاً آیه «یوفون بالنذر» و «یطعمُون الطعام» سیاق یک داستان واقعی است كه در خارج اتفاق افتاده و ذكر اسیر در بین كسانی كه به دست آن ابرار اطعام شدهاند، بهترین شاهد است بر این كه این آیات در مدینه نازل شده، چون مسلمانان در مكه قدرتی نداشتند تا اسیر داشته باشند۱.
علامه، در ادامه، قول برخی از مفسرین را نقل میکند كه معتقدند روایاتی كه این سوره را مكی میداند، بر دستهای كه آن را مدنی میداند، غلبه دارد. این مفسرین معتقدند از ظاهر سیاق سوره برمیآید كه این سوره از اولین سورههای قرآنی است كه در مكه نازل شده و مؤید این نظریه را یكی به تصویر كشیدن نعمتهای بهشتی و صور عذابهای غلیظ قیامت میدانند و دیگری این كه این سوره رسول خدا را امر به صبر در برابر حكم پروردگار میكند. و میفرماید:
اطاعت هیچ گنهكار و كفوری از ایشان را نكند و با مشركین مدافعه و سازش نكند، این دستورات نظیر اوامری است كه در سوره قلم و مزمل و مدثر نازل شده است. پس نباید به این احتمال اعتنا كرد كه سوره مورد بحث در مدینه نازل شده باشد۲.۳
ردّ روایات ناظر به مدنی بودن آیات بر اساس سیاق
برخی از روایات در «بحث روایی» وجود دارد كه ناظر به مدنی بودن آیات است كه علامه آنها را با استفاده از سیاق مورد نقد و بررسی قرار میدهد و در ذیل به دو مورد از آنها اشاره میكنیم:
1.المیزان، ج۲۰، ص۱۳۵
2.همان
3.. برای نمونههای بیشتر ر.ک: المیزان ج۹، ص۷۶؛ ج ۱۹، ص۱۶.