3. علامه در بیشتر موارد، تعامل سیاق با روایات ناظر به نسخ، مضمونِ این روایات را ردّ میكند و به آسانی قولِ نسخِ آیات را نمیپذیرد.
۴. علّامه طباطبایی در نقد و بررسی روایات ناظر بر مكی و مدنی بودن آیات، به مبنای خود پایبند مانده است؛ یعنی معیار هجرت را مبنای اصلی در این گونه روایات میداند و حتی در برخی موارد قولِ برخی از مفسران را _ كه معتقدند معیار در آیات مكی و مدنی، خصوصیات درونی آیات ۱ است _ نقد مینماید.
۵. علامه طباطبایی یكی از راههای حلِّ تعارض میان اخبار وارده را بهرهگیری از سیاق میداند كه به نظر میرسد این قاعده كمتر مورد توجه و استناد مفسران تفسیر اثری قرار گرفته است.
۶. علامه شرایط تحقق سیاق در آیات را _ كه عبارت از پیوستگی و تتابع در نزول و وحدت موضوعی است _ كاملاً مورد توجه قرار داده است و ضمنِ بررسی تحقّق و یا عدم تحقق این شرایط در آیات مورد نظر، زوایای مربوط به آن را مورد ارزیابی قرار میدهد؛ مانند آیه تطهیر و إكمال كه تفصیل آن از نظر گذشت.
7. علامه در مسیر بررسی روایات از هر گونه تعصب به دور بوده است؛ بهگونهای كه حتی در مواردی روایاتِ اهل سنت را _ كه با سیاق آیات تطابق دارد _ بر روایاتِ شیعی ترجیح میدهد كه این آزاداندیشی علامه مورد تحسین است.
8. از نكات بسیار برجستهای كه در مسیر این پژوهش آشكار گردید، این است كه علامه طباطبایی به شیوهای روشن در سراسر المیزان سعی دارد انواع شبهاتِ اعتقادی، به ویژه شبهات مربوط به ولایت را _ كه از طریقِ روایات وارد شده _ در تعامل با سیاق پاسخ دهد.
1.اعم از كوتاهی و بلندی، صور تخیلی و حسّی و...