است و در اکثر تفاسیر دیده میشود که بخشی را به واژه شناسی آیات اختصاص دادهاند، اما کمتر دیده شده که مفسران به واژگان قرآن از دیدگاه ائمه معصوم علیهم السلام پرداخته باشند. در این مقاله به روششناسی معصومان در تفسیر واژگان قران پرداختهایم. ائمه معصوم علیهم السلام برای تبیین معنای یک واژه قرآن از شیوههای گوناگون استفاده کردند تا معنای واژه را به مخاطب بشناسانند و در سایه آن، فهم کلام الهی میسر شود و آیه معنای مورد نظر را به خود بگیرد. در زیر به شیوههای بیان معنای واژه را ذکر میکنیم:
بیان تفسیری و ظاهری
معصومان در تفسیر ظاهری یا (توضیح واژگانی) از شیوههای زیر استفاده کردهاند که به توضیح هر یک از آنها میپردازیم:
_ استفاده از فهم اهل زبان،
_ تبیین واژگان فروق اللغه،
_ تبیین اصطلاحات،
_ شرح جملات و کلمات،
_ تبیین واژه با استفاده از واژه متضاد آن،
_ بیان وجه تسمیه واژگان،
_ تفسیر واژه به قرآن (استناد به قرآن)،
_ تفسیر واژه به سنت (استناد به حدیث)،
_ به کار گیری سیاق در تبیین معنا،
_ تبیین قرائت صحیح.
1. شرح واژگان قرآن بر اساس فهم اهل زبان
گونهای از روایات رسیده، در شرح واژگان و معانی لغوی کلمات است. تفسیر لغوی و لفظی قرآن و به طور خاص، تفسیر غرایب قرآن از زمان پیامبر مورد توجه بوده است. صحابیان به هر واژهای که برمیخوردند، اگر آن واژه ناآشنا به نظر میرسید، به حضرت مراجعه میکردند و یا به دیوان اشعار و یا به استعمال آن در میان اهل بادیه میرفتند؛ نمونه این مراجعات را در کتاب مسائل نافع بن ازرق۱ میتوان دید.
1.. نافع بن ازرق از نام آوران سده اول هجری است که توانست با نظریاتش رئیس فرقهای از فرق اسلامی گردد. ابن حزم در کتاب جمهرة انساب العرب (ص۳۱۱) نام کامل او را این طور بیان میکند: نافع بن ازرق بن قیس بن نهار بن انسان بن انسان بن اسد بن صبرة بن ذهل بن دول بن حنیفة بکری وائلی که اهل بصره بود و در این شهر بزرگ شد. نافع بن ازرق در سال ۶۵ هجری به دنیا آمد و بعد از گذراندن دوره کودکی به یادگیری علوم دینی پرداخت و از صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله استفاده نمود. او نخستین کسی بود که با ابداع برخی آرای خاص باعث تفرقه و انشعاب در میان خوارج گردید. او در علم لغت تبحر خاصی داشت و سؤالات زیادی در این باب از ابن عباس پرسیده است. شاید گستردهترین اثری كه از ابن عباس در مهارت وی در شناخت لغت و اشعار عرب بر جای مانده است، مجموعه مسائلی باشد كه نافع بن ازرق خارجی از ابن عباس پرسيده است. وی نزد ابن عباس آمد و از او سؤالاتی (نه در پی دانايی كه از روی لج بازی و عناد) پرسيد. او زبان عربی را نيك میدانست و رييس و دانای قوم خود بود و برای مطرح ساختن مذهب خود تلاش میكرد تا شايد بر مثل ابن عباس چيره گردد.
اين ماجرا را سيوطی در الاتقان آورده است. سؤالات او شيوه ابن عباس را در تفسير قرآن روشن میسازد و مهارت ادبی والای وی را گواهی میدهد. در باره مسائل نافع بن ازرق میتوان با مراجعه به کتب اعجاز بیانی قرآن عایشه بنت الشاطئ، الوقف ابن انباری، المعجم الكبير طبرانی، شواهد القرآن ابی تراب ظاهری اطلاعات بیشتری به دست آورد.