روش‌شناسي معصومان عليهم السلام در تفسير لغوي قرآن کريم - صفحه 60

این روایات حتی از طریق سنی هم نقل شده است که بعد نزول آیه شریفه پیامبر صلی الله علیه وآله به مدت چندین ماه به درب خانه حضرت زهرا رفته و آنها را با لفظ اهل بیتی خطاب می‌کرد تا همگان مصادیق خاص آن را بدانند. در تفسیر روایی البرهان فی تفسیر القرآن، 72 روایت ذیل این آیه وارد شده که مصادیق آن را بیان کرده است ۱.
مصادیق آیات اولوالامر، مباهله، آت ذی القربی حقه، تنها منحصر در ائمه اطهار علیهم السلام، تعبیر انفسنا امام علی علیه السلام، نساءنا حضرت زهرا علیها السلام و ابناءنا نیز حسنین علیهما السلام هستند.

3. جری و تطبیق

جری و تطبيق اصطلاحی است که از احاديث ائمه،، اخذ شده است. ظاهراً اول کسی که اين اصطلاح را در تفسير به کار گرفته مفسر عالی قدر مرحوم علامه طباطبایی است. وی در ابتدای تفسير الميزان بحث کوتاهی در باره جری فرموده و موارد جری در آيات را به آن ارجاع داده است ۲. علامه در تفسیر خود تصریح می‌کند که این اصطلاح مأخوذ از روایات است و می‌گوید:
روايتی که موجب پيدايش اين اصطلاح در علوم قرآن شده، در تفسير العياشی، از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است: فضيل بن يسار می‌گويد از امام در باره اين روايت که می‌فرمايد: «مافی القرآن آية إلّا و لها ظهر و بطن و ما فيها حرف إلّا وله حدّ مطّلع» پرسيدم و گفتم: منظور از این که قرآن ظهر و بطنی دارد، چيست؟ امام فرمود: ظاهر قرآن تنزيل آن است و باطنش تأويل آن، بخشی از آن گذشته و بخشی هنوز نيامده است: «يجری کما يجری الشمس و القمر»۳قرآن به موازات حرکت خورشيد و ماه ساری و جاری است، و هر روز تازه و با طراوت است۴.
اصطلاح «جری» از کلمه «يجری» در اين روايت اخذ شده و معنای آن تطبيق يا بيان مصداقی از مصاديق است. علامه طباطبايی می‌فرمايد:
روش ائمه علیهم السلام اين بوده است که آياتی از قرآن را بر مواردی قابل انطباق منطبق می‌کردند؛ گر چه از مورد نزول آيه خارج باشد، اين کار موافق با اعتبار عقلا نيز هست۵.

جری و تطبیق در لغت و اصطلاح

واژه جری در اصل به معنای حرکت منظم و دقیق در طول مکان است؛ مثل جریان آب یا کشتی در دریا یا جریان خورشید ۶. البته اکثر لغویون قید حرکت در مکان را ذکر نکرده‌اند ۷.

1.البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۴۳

2.المیزان، ج۱، ص۴۱

3.کتاب التفسیر، ج۱، ص۱۱

4.المیزان، ج۱، ص۴۱ _ ۴۲

5.همان

6.التحقیق فی کلمات القرآن، ج۲، ص۷۷

7.مفردات، ص۱۹۴؛ العین، ج۶، ص۱۷۴

صفحه از 66