از طبابت راويان تا درايت حکيمان - صفحه 161

اعتقادنا فی الأخبار الواردة فی الطب أنّها على وجوه: منها: ما قیل على هواء مکّة و المدینة، فلا‌یجوز استعماله فی سائر الأهویة. و منها: ما اخبر به العالم _ علیه‌السّلام _ على ما عرف من طبع السائل و لم‌یتعد موضعه، إذ کان أعرف بطبعه منه. و منها: ما دلّسه المخالفون فی الکتب لتقبیح صورة المذهب عند الناس. و منها: ما وقع فیه سهو من ناقله . و منها: ما حفظ بعضه و نسی بعضه.۱عقیده ما درباره اخبار و احادیثى که درباره طب رسیده، آن است که این احادیث، بر چند گونه‏اند؛ برخى از آن‌ها با نظر به آب و هواى مکه و مدینه گفته شده‏اند و به کار بستن آن‌ها در دیگر شرایط آب و هوایى، درست نیست؛ در برخى از آن‌ها، معصوم علیه السلام بر پایه آنچه از حال و طبع سؤال‌کننده مى‏دانسته، پاسخ داده و از همان موضع، فراتر نرفته است، هر چند امام، بیش از آن شخص به طبع وى آگاهى داشته است؛
برخى از آن‌ها را مخالفان، با هدف زشت نمایاندن چهره مذهب در نگاه مردم در میان احادیث گنجانده‏اند؛ در برخى از آن‌ها، سهوى از راوى حدیث، سر زده است؛ در برخى از آن‌ها بخشى از حدیث، حفظ شده و بخشى دیگر از آن، فراموش شده است؛

چنین به نظر می‌رسد که ایشان کلیه روایات پزشکی _ درمانی را ردّ کرده‌اند شیخ صدوق رحمة الله علیه در ادامه می‌گوید:
أمّا أدویة العلل الصحیحة عن الأئمّة _ علیهم السّلام _ فهی آیات القرآن و سوره و الأدعیة علی حسب ما وردت به الآثار بالأسانید القویة و الطرق الصحیحة؛۲آنچه در مورد درمانِ درستِ بیمارى از امامان علیهم السلام رسیده، مضمون آیات و سوره‏هاى قرآن و یا دعاهایى است که به حکمِ سندهاى قوى و طُرُق صحیحى که به واسطه آن‌ها به ما رسیده‏اند، پذیرفته خواهند شد.
یعنی راه درست درمان از نگاه امامان علیهم السلام همان قرآن و دعاهای قطعی‌الصدور است؛ که اگر منظور ایشان عدم نیاز به مراجعه به طبیب و استفاده از دارو باشد، مخالف سیره گزارش‌شده از معصومان علیهم السلام و نیز _ به نظر نگارنده _ مخالف سیره عقلاست، چراکه اراده خداوند متعال چنین بوده که مشیتش را بر اساس علل عادی در جهان به فعلیت برساند. پس نمی‌توان با این استدلال که خداوند، شافی حقیقی است، از استفاده از

1.. الاعتقادات، ص۱۱۵. شیخ مفید رحمة الله علیه در تصحیح‌الاعتقاد احتمالات دیگری را نیز اضافه می‌کنند (ر.ک: تصحیح‌الاعتقاد، ص۱۴۴- ۱۴۶). علامه‌مجلسی رحمة الله علیه نیز وجه دیگری می‌افزایند (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۹، ص۷۶).

2.. همان، ص۱۱۶.

صفحه از 172