از طبابت راويان تا درايت حکيمان - صفحه 166

منابع روایی، احادیثی وجود دارد که مؤمنان را از استشفای به محرمات نهی می‌کند؛ برای مثال، از امام‌صادق علیه السلام چنین روایت شده:
مَا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا حَرَّمَ شِفَاءً1 خداوند _ عز وجل _ در هیچ یک از محرمات، دارو و شفایی قرار نداده است.
هم‌چنین در کتاب کافی آمده:
لَیْسَ‏ یَنْبَغِی‏ لِأَحَدٍ أَنْ‏ یَسْتَشْفِیَ‏ بِالْحَرَام2 ؛ برای هیچ کس شایسته نیست که به حرام طلب سلامتی کند.
حال چگونه می‌توان منابعی را که این چنین با متون دینی و روایی تعارض دارند، به عنوان طب اسلامی به جامعه عرضه کنیم؟ نکته قابل توجه این است که حتی خود این پزشکان قدیمی نیز چنین ادعایی ندارند که روش طبی خود را از قرآن و حدیث گرفته‌اند و یا این‌که بگویند روش معالجه ما بر اساس طب اسلامی است. دکترمحمد‌مهدی اصفهانی، ریاست مرکز تحقیقات علوم قرآن، حدیث و طب دانشگاه علوم‌پزشکی‌تهران، در این‌باره چنین می‌گوید:
علی‌رغم تأثیر پذیری این دانش پزشکی [طب سنتی ایرانی] از آموزش‌های اسلامی، اطلاق عنوان «طب اسلامی» بر آن ناصواب و غیرقابل دفاع است و نویسندگان کتب اصلی این دوران، نظیر: محمد بن زکریای رازی، علی بن عباس مجوسی‌اهوازی، ابن‌سینا، جرجانی، ابن‌مندویه، ابن‌بیطار و صدها شخصیت برجسته دیگر نیز هرگز چنین ادعایی نکرده‌اند و غالباً صادقانه به مآخذ آثار خود در متن تألیفاتشان به کرّات اشاره نموده‌اند.3
جای این پرسش وجود دارد که: اگر منبع طب پزشکان دوران تمدن اسلامی، قرآن و حدیث نیست پس این روش طبی از کجا پیدا شده است و خود این پزشکان چه منابعی را به عنوان مأخذ خود نقل می‌کنند؟، دکتر اصفهانی در این باره معتقد است:
طب سنتی ما و ملل اسلامی در حقیقت، برگرفته از طب یونانی(طب مکاتب

1.. الكافی، ج۶، ص۴۱۴، ح ۶.

2.. همان، ح ۸.

3.. مقاله «مفهوم و محتوای طب اسلامی و طب سنتی و نگاهی به برخی خصوصیات آن‌ها».

صفحه از 172