بازشناسي جايگاه رجالي «اسحاق بن عمار» - صفحه 189

الفطحیة الا عمار الساباطی و أصحابه، و طائفة عمار و اصحابه کما فی الکافی؛ ثمّ سرى الوهم الى السروی1 ، و زاد: «إن اسماعیل بن عمار کان فطحیا» فجعله کأبیه و أخیه، مع القطع بفساد الوهم فیه2 .
به نظر می‌رسد، توهم فطحی‌بودن اسحاق، ناشی از شهرت عمار ساباطی و کثرت وقوع او در روایات و رجال، و انصراف «عمارِ» مطلق در روایات و رجال به «عمار ساباطی» است؛ به همین دلیل، شیخ‌طوسی در این‌جا تصور کرده که این اسحاق فرزند عمار ساباطی است؛ پس او را در مذهب، ملحق به پدرش و حکم به فطحی‌بودن او کرده، به دلیل روایتی که می‌گوید: «جز عمار ساباطی و اصحابش کسی بر فطحیت باقی نماند». _ چنان‌چه این روایت در الکافی آمده است _ سپس این تصور نادرست به ابن‌شهرآشوب نیز سرایت کرد و وی اسماعیل‌بن‌عمار را نیز همانند پدر و برادرش، منسوب به فطحیه کرده، در حالی که این کلام در مورد اسماعیل‌بن‌عمار قطعاً نادرست است3 .
پس معلوم می‌شود که «اسحاق‌بن‌عمار ساباطی» اصلاً وجود خارجی ندارد و موجود در خارج همان «اسحاق‌بن‌عماربن‌حیّان» است که در رجال نجاشی به طور بلیغی مدح شده است.

روایات دال بر ذمّ اسحاق بن عمار

در پایان، تذکر این نکته لازم است که تعدادی روایت در مورد اسحاق‌بن‌عمار وارد شده که به ظاهر، دلالت بر ذمّ وی دارند. در ذیل به بعضی از این روایات اشاره شده است:
1. در رجال الکشی آمده:
نصر بن الصباح قال: حدثنی سجادة قال: حدثنا محمد بن وضاح عن إسحاق بن عمار قال: کنت عند أبی‌الحسن علیه السلام جالساً حتی دخل علیه رجل من الشیعة فقال له: «یا فلان جدد التوبة أو أحدث عبادة فإنه لم یبق من أجلک إلا شهر». قال إسحاق: فقلت فی نفسی واعجباه کأنه یخبرنا أنه یعلم آجال شیعته أو قال آجالنا. قال: فالتفت إلی مغضبا فقال: «یا إسحاق و ما تنکر من ذلک و قد کان الهجری مستضعفا و کان عنده علم المنایا و الإمام أولى بذلک من رشید الهجری یا إسحاق أما إنه قد بقی من عمرک سنتان أما

1.. یعنی ابن‌شهرآشوب.

2.الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۳۱۸.

3.. چرا که فطحی‌بودن اسماعیل بن عمار را هیچ یک از رجالیان متقدم عنوان نکرده‌اند.

صفحه از 194