داوري داوران معصوم عليهم السلام در حدوث و قِدَم «ما سوي‌الله» - صفحه 131

مقدمه

یکی از بحث‌انگیزترین مسائل اعتقادی که از دیرباز نگاه اهل دقت و اندیشه را به خود جلب کرده۱ و در زمان امامان معصوم علیهم السلام نیز از بازار گرمی برخوردار بوده است،۲ مسئله‌ «حدوث» یا «قِدَم» ماسوی است. مطالعه سخنان سخنوران معصوم علیهم السلام و ملاحظه نوشته‌های به ثبت‌رسیده اهل فن، به‌ویژه هنگام موضع‌گیری در برابر مخالفان که گاهی با ادبیات بسیار تندی نیز همراه بوده است،۳ و هم‌چنین رابطه تنگاتنگ این مسئله با مباحث «توحیدی»، اهمیت این بحث را بیشتر آشکار می‌کند.
اگرچه بنا بر ادعای کارشناسان، اجماع همه شرایع و ملت‌ها، اعم از یهود، نصاری، مجوس و مسلمان، بر حدوث ماسوی به این معنا که نبوده و بود شده،۴ تعلق گرفته است ۵ و حتی آن را از ضروریات دین نیز دانسته‌اند، ۶ و نزد اصحاب معصومین علیهم السلام نیز نفی ازلیّت ما سوی از امور مسلّم و غیر قابل تردید بوده است؛ ۷ لکن موضع‌گیری برخی از اندیشمندان تأثیرگذار و بلندآوازگان عرصه فکر و اندیشه، در پشت سنگرِ «قِدَم عالم»، ایجاب می‌کند تا به منظور عمل به این دستور وحیانی که: «حق را بشناس تا اهلش را بشناسی»، ۸ برای شناخت حق و به تبع آن شناخت اهل حق، به داوری داوران

1.. ر.ک: بحار الانوار، ج۵۴، ص۲۳۳ و ص۲۴۸.

2.. چنان‌چه علامه مجلسی رحمة الله علیه می‌نویسد: «فقیر در کتاب بحارالانوار، قریب به دویست حدیث از کتب معتبر خاصه و عامه در این باب ایراد نمودم، به ادلۀ عقلیه...» حق‌الیقین، ص۲۴.

3.. برای مثال، علامه حلّی رحمة الله علیه در پاسخِ «سیّد مهنّا» که نظر وی را دربارۀ کسی که معتقد به «توحید»، «عدل»، «نبوّت» و «امامت» می‌باشد؛ ولی معتقد به «قِدَم عالم» هم هست، جویا شد، نوشت: «من اعتَقَد قدم العالَم، فهو کافِر بلاخلاف، لِأنَّ الفارق بین المسلِم و الکافِر ذلِکَ و حُکمُه فی الآخرة، حکم الباقی الکفّار بالاجماعِ»؛ اجوبةالمسائل المهنّائیّة، مسئله ۱۳۸۱. هم‌چنین (ر. ک: رسالة فی‌الحدوث، ص ۱۵ _ ۱۶؛ البحار، ج۴، ص۲۵۹؛ جواهرالکلام، ج۲۲، ص۵۸ ؛ کشف‌الغطاء، ج۲، ص۵۹ و رسائل و مقالات، ج۵، ص۵۵). گفتنی است برخی از رهبران دینی عامه نیز در این مسئلۀ پُرتنش، از همین ادبیات بهره جسته‌اند؛ ر. ک: التندید بمن عدَّد التوحید، ص۶۷ و السیف الصقیل فی الرّد علی ابن‌زفیل، ص۴۴۸.

4.. برخلاف برخی از معاصران که تلاش کرده‌اند «حدوث» مورد اجماع همۀ ادیان را، تنها در معنای «مخلوق» و «نیازمندی به خالق» (حدوث ذاتی) جلوه دهند (ر.ک: هزار و یک کلمه، ج۴، ص۲۶۳)، جناب ملا صدرا رحمة الله علیه ، به شدت با چنین تأویلی مخالفت کرده و می‌نویسد:«... و ذلک القول فی‌الحقیقة تکذیب للانبیاء من حیث لا یدری و لا یخلص قائله و لا یأمن من التعذیب العقلی و الحرمان الابدی...»؛ ر. ک: رسالة فی الحدوث، ص۱۶.

5.. رسالة فی الحدوث، ص ۱۶و ... .

6.. ر.ک: عین‌الیقین الملقب بالانوار و الاسرار، ج۲، ص۳۷۵؛ بحارالانوار، ج۵۴، ص۲۳۸ و ... .

7.. چنانچه برخی از محدثین با استناد به دو روایت از کتاب کافی (ج ۱، ص۱۰۷، ش ۵و۶) به آن اشاره فرمودند.(ر.ک: البحار، ج۵۴، ص ۱۴۲).

8.. امیرالمؤمنین علیه السلام به حارث همدانی فرمودند: «إِنَ‏ دِینَ‏ الله‏ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه‏»؛ (ر.ک: الامالی للمفید، ص۴، ش۳ و الامالی للطوسی، ص۶۲۵، ش ۲۹۳ _ ۲۹۵.

صفحه از 164