داوري داوران معصوم عليهم السلام در حدوث و قِدَم «ما سوي‌الله» - صفحه 142

به نظر می‌رسد که این روایت شریف، نویدبخش چند الهام است، از جمله:
الهام اول: اعتقاد به ازلیت ماسوی، مساوی با انکار خالق و تدبیرکننده اشیاست. هم‌چنین با انکار همه فرستادگان و پیامبران الهی و به تبع آن، انکار گفتارشان و آن‌چه از آن خبر داده‌اند، برابر است؛ این در حالی است که فیلسوف معاصر، به همه فلاسفه نسبت می‌دهد که معتقدند: «قِدَم عالَم، لازمه وجود خداست»! ۱
حال جای این پرسش است که: با توجه به این‌که امامان معصوم علیهم السلام ازلیت اشیا را نافی «توحید» و نافی«خالقیت، ازلیت و اوّلیت حقیقی» الله‌تعالی می‌دانند، در تعارض کلام وحیانی و آموزه‌های بشری، کدام را باید مقدم شمرد؟! آیا به قول شیخ‌اعظم،۲ آن‌چه را که برهان پنداشته و مستمسک قِدَم ماسوی شده است، در مقابل این همه نصوص، که در حدوث زمانی ماسوی _ و وجودش بعد از عدم _ صراحت دارند، شبهه در مقابل بدیهی نیست؟! واقعاً چه پاسخی به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله می‌توان داد، اگر بپرسند:
وَ أَنْتُمْ فَمَا الَّذِی‏ دَعَاکُمْ‏ إِلَی الْقَوْلِ بِأَنَّ الْأَشْیَاءَ لَا بَدْوَ لَهَا وَ هِیَ دَائِمَةٌ لَمْ تَزَلْ وَ لَا تَزَال‏... أَ‌قُلْتُمْ إِنَّ الْعَالَمَ قَدِیمٌ غَیْرُمُحْدَثٍ وَ أَنْتُمْ عَارِفُونَ بِمَعْنَی مَا أَقْرَرْتُمْ بِهِ وَ بِمَعْنَی مَا جَحَدْتُمُوهُ؟!۳
البته شاید گفته شود، بنا بر اندیشه‌های عقلی محض به قِدَم عالم رسیدیم، که در این صورت جای این پرسش است که مگر امام باقر علیه السلام نفرمود:
ما اگر بر اساس نظر و اندیشه خود سخن می‌گفتیم، مانند کسانی که قبل از ما گمراه شدند گمراه می‌شدیم، لکن سخن ما بر اساس بیان روشنی است که پروردگارمان برای پیامبر خود بیان داشته و آن حضرت [نیز] آن را برای ما بیان فرموده‌اند.۴
شاید هم گفته شود، با توجه به نصوص وحیانی، حدوث عالم نفی‌شده، که باز هم جای این پرسش است که: کدام نصوص؟ اگر محکماتِ نصوص مدّ نظر است که مثبِت حدوث زمانی ماسوی است، نه نافی آن، و اگر ظواهر متشابهاتی چون: «یا

1.. ر.ک: منطق، فلسفه، ص۱۸۰.

2.. ر.ک: فرائدالاصول، ج۱، ص۵۷.

3.. الإحتجاج، ج‏۱، ص۲۵.

4.. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۵۶، ش۱۰.

صفحه از 164