تعامل حديث با دانش‌هاي بشري - صفحه 18

مقدمه

بارور شدن علوم اسلامی، زاییده رویارویی همه‌جانبه آن‌ها با زندگی بشر است. برای نمونه، هنگامی که دانش فقه، خود را متکفّل پاسخ‌گویی به باید و نباید زندگی دید و افزون بر بایسته‌های زندگی، به شایسته‌ها نیز پرداخت و دروازه پرسش را به سوی هر مکلفّی گشود، نیازمند نگاهی نو به سرمایه‌های خود شد. هم آن‌چه را داشت، ژرف‌تر کاوید و هم آن‌چه را در سبد سرمایه‌هایش نمی‌یافت، از دیگر دانش‌ها وام گرفت و به استخدام درآورد. فقه، به متون دینی تکیه کرد، اما بنای عقلا، ارتکازات فطری آدمیان، سیره رفتاری دین‌داران و اتفاق و اجماع عالمان را نیز به یاری گرفت. اکنون حدیث و دیگر متون دینی نیز به این روی‌کرد نیاز دارند. در تعامل با حدیث، ضروری است که آن را سرمایه‌ای ماندگار و نه کالایی مصرفی ببینیم. نیازمند آن هستیم که احادیث را نه جملاتی کوتاه، بلکه اصل‌هایی بنیادین و قابل جریان در بسیاری از صحنه‌های زندگی بدانیم تا هر جا و هر زمان، میوه‌های شیرین آن را برچینیم. نوشته پیش رو، مراحل و موانع این روی‌کرد را بررسی می‌کند.

بخش اول: روش‌های بهره‌گیری از حدیث در دانش‌های بشری

روش‌های موجود

اطلاعات در دست‌رس این‌جانب، نشان‌دهنده کاربرد سه روش در بهره‌گیری از متون دینی و به ویژه حدیث برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های برخاسته از دانش‌های گوناگون بشری است.
روش نخست: ابتدایی‌ترین و در عین حال، عمومی‌ترین شیوه میان این سه، روش تألیفی است. در این روش، هر یک از دو سوی پژوهش، یعنی متون دینی و دانش بشری، کار خود را بر اساس داده‌ها و شیوه خود تا انتها، پیش می‌برند و سپس در پایان تحقیق، یافته‌های نهایی خود را به یک‌دیگر ضمیمه می‌کنند و نوشته‌هایی را با نام‌های گوناگون، اما با پسوندهای مشترکی مانند: «در دین و روان‌شناسی»، «از نگاه قرآن و اقتصاد»، «در اسلام و جامعه‌شناسی» و... پدید می‌آورند.
این روش، قدمتی به درازای چند نسل دارد، اما اوج آن در ایران، پس از انقلاب فرهنگی و کنار هم نشستن حوزه و دانشگاه است. در این دوره نیاز به دیدگاه‌های دین

صفحه از 34