تعامل حديث با دانش‌هاي بشري - صفحه 25

توجیه کند. در صورت تشکیل خانواده حدیث و گردآورى همه احادیث مرتبط و ناظر به موضوع می‌توان، تا حدود زیادى، اجزاى طرح‌واره آغازین خود را تبیین نمود و دیدگاهى هرچند اجمالی و نه چندان شفاف از متغیرهای مستقل و وابسته را تصویر کرد.

5. ریزپردازی و نه نظریه‌پردازی

تجربه ناموفق هجوم به تهیه یک طرح جامع و یک نظریه کلى، به ما می‌آموزد که سیر کار را باید برعکس نمود و از مسائل ریزتر آغاز کرد؛ به مسئله‌هایى که درباره آن‌ها هم حدیث هست و هم دانش‌های نوین، پرداخته و نظریه‌هایى را ابراز داشته‌اند؛ مانند خودشیفتگى و خشم و ترس (از زیرمجموعه هوش هیجانى و بهداشت روانى در دانش روان‌شناسی و یا انحراف و جرم در علم جامعه‌شناسی). آن‌گاه در گام بعدى و شاید به وسیله نسل‌هاى بعدى، از کنار هم نهادن یافته‌هاى این تحقیقات به سوى یک فرضیه جامع حرکت کنیم؛ فرضیه‌اى که لازم نیست واحد باشد، بماند و بپاید. این سیر حرکتى با پیشینه دیگر حرکت‌هاى علمى نیز هم‌خوان است. در برخى از رشته‌ها، از مسائل جزئى و عینى آغاز کردند و سپس در مرحله بعدى و از پس سال‌ها ارتباط و پیوند این مسائل مجزا و جزئى، به نظریه‌پردازى کلان و جامع روى آوردند. این به معناى در نظر نگرفتن اصول کلى، وضع‌شده و بنیادین در شناخت هستى از دیدگاه دین و نیز دانشمند درگیر پژوهش نیست، چه آن‌ها نیازى به پردازش دوباره ندارند و با ایمان مى‌آیند و همزاد با اعتقادند، بلکه به این معناست که تحقیق در باب صفاتى مانند کبر، خشم و لجاجت، و پژوهش درباره بزه‌کاری و اعتیاد، تنها فرع بر شناخت انسان و نظریه‌پردازى کلان درباره آدمى نیست و می‌توان با داشتن دورنمایى از انسان و نگاه کلى به او به کار پرداخت؛ اگر چه رابطه متقابل را نفى نکرده و می‌پذیریم که وجود یک نظریه تأییدشده درباره انسان، به پژوهش‌هاى میدانى و کاربردى درباره صفات او کمک شایانى می‌کند، اما بحث بر سر وجود و عدم این نظریه کلان و توان دست‌یابى به آن است.

6. آزمون فرضیه

در گستره تجربه‌های این‌جانب و بر پایه گفت‌وگوهای متعدد با پزشکان، داروشناسان و روان‌شناسان، آزمون‌های بالینی در آزمایش فرضیه‌های بنا نهاده‌شده بر

صفحه از 34