بخش دوم: مشکلات راه
آنچه در بخش پیشگفته آمد، با سدها و موانعى هرچند خرد، روبهرو است و غفلتها و نقصها و برخی ناکامیها، راه بهرهگیری از سخنان معصومان و آب حیات زندگى را بسته است. ما به برخى اشاره مىکنیم و در حدّ توان راهحل خود را پیشنهاد میدهیم.
1. تقدّس دادههاى دینى
پژوهش و تحقیق در زمینه تردید و شک، جوانه مىزند و یقین به درستى یک گزاره و یا اطمینان به نادرستى حتمى آن، تنها براى پایان پژوهش و کاربرد عملى آن مناسب است. از این رو، گزارههایى که از پیش پذیرفته شده و ادله دیگرى ردّ آن را ناممکن دانستهاند، نمىتوانند پا در عرصه آزمون و خطا بنهند، بلکه خودْ معیار و محکى براى ردّ و قبول دیگر دادههاى علمى مىشوند. این، شاید همان اصل ابطالپذیرى در آزمون تجربى فرضیههاست که در مبحث ما نیز باید مورد صدق بیابد.
نگاه ما به گزارههاى دینى، یک نگاه علمى محض نیست. ما سخنان ائمه علیهم السلام
را همچون وجود شریف آنان، پاس مىداریم و حرمت مىنهیم و بنا به دلیلهاى
کلامى پذیرفتهشده، حدیث آنان را فراتر از عقل و هستى مىنشانیم و خلقت را با
آنها تفسیر مىکنیم. این هاله تقدس، مانع از ورود گزارههاى دینى به فرآیند آزمون و خطا مىگردد و به اصطلاح، قابلیت ابطالپذیرى نمىیابند. به سخن دیگر، باورهاى درست بىدلیل (Unjustified) به شمار مىآیند، نه گزارههاى درست مدلّل و موجّه (knowledge propositional).
یعنى دلیل درستى آنها را از درون آنها مطالبه نمىکنیم، بلکه در صادقبودن و معصوم و مبرّابودن گوینده از خطا مىجوییم. با این نگرش، به یکباره همه احادیث، تاج تقدس بر سر مىنهند و به توصیههایى اخلاقى و ارشادى مبدّل مىشوند و بىآنکه بتوان از آنها بهره برد، در گوشه و حاشیه زندگى جاى مىگیرند. پاسخ و راهحل چیست؟
براى پاسخ، اشاره به تقسیمبندى احادیث از حیث سند و دلالت، لازم است. احادیث از نظر سند به دو گونه کلى «قوى» و «ضعیف» تقسیم مىشوند. منظور از حدیث قوى آن است که امکان ردّ آن نیست و حدیث ضعیف، یعنى حدیثى که