تعامل حديث با دانش‌هاي بشري - صفحه 31

معناى بدوى و آن‌چه در آغاز و با یک نگاه ساده فهمیده شده است، متفاوت باشد و این تفاوت از پیمودن راه‌هاى معمولى، مانند گردآورى قرینه‌ها و یافتن زمینه‌ها، شرایط و اسباب صدور حدیث به دست نیاید و تنها در میدان تجربه عملى و آزمایشگاهى مشخص گردد. این‌جا نیز هراسى از تجربه و آزمون و خطا نیست، چرا که ظهور، یک مفهوم کشدار است و از قلّه صراحت تا درّه ابهام، امتداد دارد و فرض تغییر معناى اولیه و تبدیل آن به معناى ثانویه، مساوى دست‌کشیدن از ظهور نیست.
به عبارت دیگر، آزمون و خطا و تجربه، فهم ما را دگرگون مى‌سازد و نه معناى اصلى حدیث و مقصود گوینده آن را، تا از دست‌بردن در معنای حدیث و شکستن تقدس آن به هراس افتیم. این درست، مانند یافتن احادیث متعارض است که به هنگام دست‌یابى به آن، هرچند از پس قرن‌ها کاوش و بحث، گاه فهم ما را از معناى حدیث اول تغییر مى‌دهد. آن‌چه در این‌جا رعایتش لازم است، تقیّد به منطق و شیوه درست فهم حدیث است؛ یعنى داده‌هاى تجربى و علمى، باید از طریق روش‌هاى رایج، معناى جدید و تازه‌فهم را به حدیث نسبت دهد و با قواعد زبان عربى و دیگر ضابطه‌هاى حاکم بر فهم نصوص دینى، سازگار باشد.
یک نمونه بارز در این میان، همان احادیث طبّى هستند که چون در مقام عمل و تجربه درآمدند، در برخى موارد تأیید نگشتند و از این رو، شیخ صدوق آن‌ها را نه از نوع احادیث قانونى و کلى، بلکه از دسته احادیث خاص و موردى دانست که با توجه به شرایط زمانى و مکانى خاص مخاطب، معنا مى‌یابد و صحت آن منوط به حصول همه آن شرایط و زمینه‌هاست.۱
از این رو، ما مى‌توانیم برای نمونه، احادیثى را که میان خوردن انگور و راندن افسردگى ارتباط برقرار کرده‌اند، به بوته آزمایش درآوریم و در صورت تأیید، آن را به امامان معصوم و عالم خود علیهم السلام نسبت دهیم و آن‌جا که تأیید نشد، در صورت ضعف سند، آن را به امامان نسبت ندهیم و حتى با مشاهده برخى قرینه‌هاى دیگر، ساختگى بخوانیم. در صورت صحت و اعتبار سند، نیز در عمومیت و ابدیت حدیث، تردید روا می‌داریم، زیرا این دو مفهوم، منطوق صریح روایات نیستند، به همان دلیل که شیخ‌صدوق برخی

1.. ر.ک: الاعتقادات، ص۱۱۵.

صفحه از 34