معقوليت ايمان - صفحه 19

می‌کند، بلکه احتیاط در بی‌طرف ایستادن است. تنها راه درست، تأکید بر عقل نظری و اثبات عقلی متعلقات ایمان است.1
واقع، آن است که پاسکال مدعی اشتغال ذمه نیست که در جواب سخن از برائت به میان برویم. چهارمین سوء فهم، آن است که گویی می‌توان گزینه سومی فرض کرد و از ورود به این شرط‌بندی پرهیز نمود؛ برای مثال، در اعتراض به شرط‌بندی پاسکال، گفته می‌شود:
لازم نیست وارد این شرط‌بندی شویم، بلکه نباید وارد این معامله شویم.2
حال آن که مصب استدلال پاسکال آن است که اصولاً چاره‌ای جز وارد شدن به این شرط‌بندی نیست. وی با اشاره به اعتراض فرضی مخالفان که «کار درست آن است که اصلاً شرط نبندیم»، تأکید می‌کند: «آری، اما شما باید شرط ببندید. دست شما نیست. شما هم اینک گرفتار شده‌اید».3
فرض پاسکال آن است که در شرایطی قرار داریم که هر کار و تصمیمی، حتی پرهیز از تصمیم‌گیری، نوعی شرط‌بندی و در نتیجه انتخاب به شمار می‌رود. حال باید دید کدام انتخاب معقول‌تر است. به زبان ساده‌تر، تصور کنیم کسی در کویر لوت تنها و گرسنه و تشنه راه گم کرده و درمانده است. ماندن در آن وضعیت مساوی است با تلف شدن، در حرکت هم هیچ نشان قطعی بر نجات نیست. همچنین معلوم نیست که کدام راه را باید رفت. تنها این احتمال عقلانی وجود دارد که با دنبال کردن یک مسیر، سرانجام کورسویی از نجات به چشم برسد. حال عقل در این گونه موارد حکم به رفتن می‌کند، نه «برائت» و ماندن.
کاپلستون با اشاره به برخی از این بدفهمی‌ها تصریح می‌کند که پاسکال نخواسته است از این استدلال برای اثبات وجود خدا استفاده کند، بلکه خواسته است شکاکان را به پذیرش دین مسیحی ترغیب و آنان را به ساحت ایمان هدایت نماید.4 از این منظر، مخاطبان اصلی این استدلال کسانی هستند که براهین دینی آنان را قانع نکرده است، در عین حال براهین الحادی را نیز بسنده نمی‌بینند. از نظر کاپلستون، برخی سخنان پاسکال

1.. همان، ص۱۱۱.

2.. همان، ص۱۲۷.

3.Pensées and other Writings, p. ۱۵۴.

4.A History of Philosophy, Vol. ۴, p. ۱۶۹.

صفحه از 27