است که پاسکال با کسی سخن میگوید که هنوز عقلاً به هیچ سمتی تمایل پیدا نکرده و نمیتواند تصمیم بگیرد. سخن از ایمان حقیقی نیست، بحث از انتخاب معقول است؛
3) ایمان امری اختیاری نیست. پاسخ، آن است که پاسکال نمیگوید که شما فوراً باور کنید؛ بلکه فقط وجود خدا را امری محتمل و معقول بدانید و با انجام شعایر دینی به تدریج این باور واقعی هم در شما شکل خواهد گرفت. زاگزبسکی در تبیین این نکته وارد بحثی دقیق میشود که طرح آن خارج از حوصله این نوشته است.۱
در واقع، این اشکالات دامنه گستردهای دارند؛ از قبیل:
1) غیر اخلاقی بودن؛
2) نادیده گرفتن گزینههای بدیل؛
3) سودپرستانه بودن.
جوشوا ال. گولدینگ در «استدلال شرطبندی» کوشیده است اشکالات را گردآوری و طبقهبندی و قوت آنها را بسنجد و سرانجام کارآمدی این استدلال را در موارد خاص نشان دهد. وی اعتراضاتی را که متوجه این استدلال شده در چهار گروه میگنجاند و آنها را تحلیل میکند.
نخستین گروه از اشکالات ناظر به جنبه معرفتی این استدلال است. طبق استدلال پاسکال، ما انسانهای محدود درکی از خدای نامحدود یا مطلق نداریم؛ حال آن که بر خلاف ادعای پاسکال، هر چند ما بر نامتناهی احاطه نداریم، اما به جنبههایی از وجود خداوند، مانند علم، قدرت، و غفاریت او آگاهی داریم. در غیر این صورت، باب بحث بسته میشد. در پاسخ این اشکال، گفتهاند این استدلال خطاب به کسانی است که براهین وجود و عدم خدا را قانعکننده نیافته و در حالت بینابین به سر میبرند. از این رو، برهان با این فرض، اساس بحث معرفت را نادیده میگیرد و احتمال وجود یا عدم خدا را یکسان فرض میکند.۲
دومین گروه از اشکالات، ناظر بر نحوه محاسبه سود و زیان و نحوه تقدیم سود نامتناهی بر زیان متناهی است که به گفته گولدینگ با کمی تغییر در مفاهیم خود و تبدیل مفهوم «ارزش نامحدود» به «ارزش بسیار عالی»، این قبیل اشکالات منتفی میشوند.۳
سومین گروه از اعتراضات، بیشتر ناظر بر این نکته است که در شرطبندی پاسکال،
1.Philosophy of Religion: an historical introduction, P. ۶۲-۶۳.
2."The Wager Argument", in The Routledge Companion to Philosophy of Religion, p. ۳۸۷.
3.Ibid., p. ۳۸۸.