نمیشود. در واقع، طبق توضیحات مصححان الکافی این حدیث تنها در چهار نسخه وجود دارد و در نسخههای دیگر به چشم نمیخورد.۱ مجلسی حدیث دوم را نیز بیهیچ توضیحی «ضعیف» معرفی میکند و به شرح آن میپردازد.۲ حدیث سوم نیز به نظر وی «ضعیف» به شمار میرود.۳ حدیث چهارم ظاهراً در منابع اصلی شیعی نیامده است؛ هر چند از سوی عالمان شیعی، چون فیض، مقبول افتاده است.
اما حدیث شعر متفاوت است. در واقع، انتساب این شعر در طول تاریخ از ابو العلاء معری به امام علی _ علیه السلام _ تغییر میکند و در متون کهن اشارتی به امام علی _ علیهالسلام _ نشده است. در سلوة الشیعه _ که کهنترین سرودههای منسوب به امام علی _ علیهالسلام _ در آن ثبت و در قرن ششم هجری تألیف شده است _ نشانی از این شعر دیده نمیشود.۴ در حالی که غزالی این شعر را به صراحت به ابو العلای معری نسبت میدهد،۵ میبدی _ که در قرن دهم میزیسته است _ با اشاره به نظر غزالی، مدعی میشود:
لیکن شیخ محیی الدین در الفتوحات گوید این شعر مرتضی است.۶
به نظر میرسد که اولین بار انتساب این شعر به امام علی _ علیه السلام _ به وسیله یکی از عالمان شافعی، با تردید و با تعبیر «و مما نقل عنه _ علیه السلام _ قوله و قیل هما لغیره» صورت گرفته باشد.۷ اما واقع آن است که این شعر بخشی از سروده بلند ابوالعلاء معری است که در دیوان وی ثبت شده است.۸ البته ملاصدرا اشاره میکند که اصل این سخن از آن امام علی _ علیه السلام _ است که بعدها شاعری آن را به نظم در آورده است.۹
با این همه، ضعف این احادیث، لطمهای به اصل بحث نمیزند. مهم آن است که این نحو استدلال، دست کم از قرن چهارم هجری، در فرهنگ اسلامی شناخته شده و معتبر به
1.. الکافی، ج۱، ص۱۸۹.
2.. مرآة العقول فیشرح اخبار آلالرسول، ج۱، ص۲۴۴.
3.. همان، ج۱، ص۲۵۳.
4.. «سلوة الشیعه: کهنترین تدوین موجود از سرودههای منسوب به امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام، ابوالحسن علی بن احمد فنجگردی نیشابوری».
5.. احیاء علوم الدین، ج۴، ص۸۱.
6.. شرح دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ص۶۹۹.
7.. مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۲۱۷.
8.. اللزومیات، ص۳۰۶- ۳۰۷.
9.. شرح الاصول من الکافی، ج۳، ص۴۲.