جاهل ساخته است (که خود با قیاس حکم را به دست آورد) _ و رجوع جاهل به عالم _ که فقها از این آیه استفاده کردهاند _ عمل به قیاس را (که بنا به قول فخر رازی دلیل حجیت آن از اجماع صحابه حاصل شده) اقوی از این دلیل میداند و آن را برای جاهل تجویز میکند.۱
گروه سوم با کشف مناط حکم از تطبیق آن بر مصادیق دیگر خبر میدهند. آنان بر این باورند که مورد نزول آیه یکی از مصادیق رجوع جاهل به عالم به حکم ارتکازی عقلاست و قرآن با امر به «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ ...» ارشاد به این حکم عقلایی کرده است.
قرطبی در این باره مینویسد:
هیچ کدام از دانشمندان در این امر اختلاف ندارند که عوام باید از عالمان تقلید کنند و مراد از عالمان همین تعبیر «اهل الذکر» در این آیات است که قرآن با دستور به جاهل او را به پرسش از عالمان ارجاع داده است.۲
بر اساس این قول، امکان این که «اهل الذکر» را «اهل القرآن» یا «اهل البیت» معنا کنیم هست؛ لیکن نه در سطح تنزیل آیه، بلکه در سطح تأویل و جری و تطبیق؛ چون اهل القرآن عالمان به قرآن و اهل العلم هستند و رجوع امت به آنان برای دریافت معارف قرآن از باب رجوع جاهل به عالم واجب است و اهل بیت _ علیهم السلام _ نیز بنا به مدارک فراوان از جمله حدیث ثقلین مصداق اتم «اهل القرآناند» _ اگر نگوییم منحصر در آنها خواهد شد _ رجوع امت به آنان در اولویت قرار دارد.
ارزیابی دیدگاههای اهل سنت
1. تنها دلیلی که اهل سنت، اهل الذکر را اهل الکتاب میدانند، سیاق آیه به عنوان دلیل لبی است. آنان از صحابهای که شاهد نزول وحی بودهاند، به عنوان دلیل لفظی، جز حدیث ابن عباس، حدیثی نقل نکردهاند. این حدیث نیز معارض با حدیث دیگر منقول از اوست که اهل الذکر را «اهل بیت» میداند. همچنین با حدیث امام علی _ علیه السلام _ به عنوان شاهد نزول وحی معارض است که همین معنا را فرمودهاند. دیدگاههای تابعان، مانند مجاهد و حسن و اعمش و ... نیز مستند به روایات صحابه نیست، بلکه آنان نظر خود را _ که از سیاق بر میآید _ ابراز کردهاند که برای دیگران حجت نیست. افزون بر آن، در
1.. مفاتیح الغیب (التفسیرالكبیر)، ج۲۰، ص۳۶ - ۳۷.
2.. الجامع لأحكام القرآن، ج۱۱، ص۲۷۲.