چیزی است که امکان جهالت در آن هست، اما پرسش شدگان هر چند به حسب مفهوم عام است و هر صاحب فن و علمی را در بر میگیرد؛ اما بنا به مفاد روایات در این جا خاص و تنها بر اهل بیت _ علیهم السلام _ تطبیق شده و در آنها متعین میشود1 .2
علامه با این راه حل از یک سو، به سیاق این دو آیه وفادار مانده و از سوی دیگر، راه حلی برای وجه جمع بین سیاق و مفاد روایات یافته است؛ چون اهل الذکر را بر اساس روایات متعین در اهل بیت میداند.3
1.. همان، ص۲۸۵.
2.. سیاق در باره پرسش مشركان از اهل كتاب و مورد سؤال (بنا به نظر علامه) در باره نظام تبلیغی انبیاست كه به صورت طبیعی منطبق بر اختیار آدمیان بوده است (بدون آن كه اراده تكوینی حق تعالی دخالت كند و سنت اختیار را براندازد و همه را یكجا به ایمان درآورد. بنا بر این، بر مشركان بود تا از یهودیان بپرسند آیا انبیای گذشته با سیطره تكوینی خداوند بر ارادهها، مردم را به هدایت میآورند یا نه). چون این معنا را از خصوصیاتش تجرید كنیم، آن را بر حسب مفهوم عام و منطبق بر قاعده ارتكازی عقلا در «رجوع نادان به دانا» مییابیم؛ اما چون به مفاد روایات نظر افكنیم، ناگزیریم این مفهوم را تنها در مصداقی خاص به كاربریم و به حسب مصداق تنها «اهل بیت» را «اهل الذكر» و مرجع رجوع نادان (به معارف حقیقی و احكام دینی ) بدانیم. در واقع، علامه تا مرحله تجرید و كشف حكم ارشادی عام از این آیه، همسان با دیدگاه برخی از اهل تسنن مشی كردهاند، اما اهل تسنن این حكم را در دو مقام مفهوم و مصداق عام میدانند؛ لیكن علامه ناگزیر بنا به مبانی كلامی شیعی (كه قول اهل بیت را همانند قول رسول خدا حجت میدانند) مصداق را خاص و آن را تنها بر اهل بیت تطبیق كردهاند.
3.. به نظر میرسد از همین جا میتوان نقطه فارق بین دو رویكرد حدیث محوری اخباریون و تفسیر محوری مجتهدان را مشاهده كرد. از نظر اخباریون چون ظاهر قرآن حجت نیست و استنباط احكام نظری (تفسیر اصطلاحی) از قرآن نارواست، پس تنها باید به قول اهل بیت _ علیهم السلام _ اكتفا كرد و قول آنان همواره بر ظاهر قرآن كه _ گفته میشود _ از متشابهات است (سید صدر به نقل از فرائد الاصول، ص۳۸) مقدم خواهد بود (الفوائد المدنیه، ص۱۲۸؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۷۶؛ مرآة العقول، ج۱۲، ص۵۲۱)، در این جا نیز مفاد روایات بر ظاهر آیه مقدم شده، معنای «اهل الذكر» در سطح تنزیل و تأویل آیه تنها «اهل بیت» خواهند بود و فقط آناناند كه مرجعیت رسمی مورد تأیید قرآن هستند. اخباری هرگز به خود اجازه نمیدهد در برابر این روایات، به ظاهر آیه تمسك جوید و آن را در باره اهل كتاب بداند و آن گاه در پی وجه جمع بین مفاد روایات با ظاهر آیه برآید. به نظر میرسد منشأ اصلی دغدغه اخباریون همین امر بوده كه لااقل در قلمرو آیاتی كه در باره اهل بیت _ علیهم السلام _ است باید ظاهر قرآن را فرو گذاشت ولی این دغدغه به تدریج باعث شد تا این امر را به سایر حیطهها نیز توسعه دهند و به كلی حجیت همه ظواهر قرآن را منكر شوند. در جانب دیگر اصولیون و مفسران اجتهادی قرار دارند كه آنان ظواهر قرآن را حجت میدانند و تفسیر قرآن را روا میشمارند (جامع البیان عن آی القرآن، ج۱۰، ص۳۹؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۷؛ الجامع لأحكام القرآن، ج۱۰، ص۳۴ و...). بر این اساس آنان روایات را در جنب ادله دیگر درون متنی و برون متنی به عنوان قرینه برون متنی (قرینه منفصله) به كار میگیرند و میكوشند ظاهر آیات را با مفاد روایات در صورت امكان جمع كنند.