أَهْلَ عِلْمِ الْقُرْآنِ الَّذِينَ آتَاهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ أَنْ يَأْخُذُوا فِيهِ بِهَوًى، وَ لَا رَأْيٍ وَ لَا مَقَايِيسَ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ بِمَا آتَاهُمْ مِنْ عِلْمِهِ وَ خَصَّهُمْ بِهِ وَ وَضَعَهُ عِنْدَهُمْ كَرَامَه مِنَ اللَّهِ أَكْرَمَهُمْ بِهَا وَ هُمْ أَهْلُ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ هَذِهِ الْأُمَّهَ بِسُؤَالِهِم... .1
 ضمن آن که در لا به لای نصوص و آثار به مواردی متعدد بر میخوریم که آرای اهل بیت _ علیه السلام _ را در مقایسه با دیگران، به اعتراف مخالفان صواب مییابیم.2
 حاصل، آن که با در نظر آوردن حجم روایات و نیز اعتبار سند و قوت متن آنها نمیتوان از وجه جمع بین مفاد روایات با سیاق آیه اهل الذکر _ که براساس ارتکاز عقلا در رجوع جاهل به عالم است _ دفاع کرد؛ چون هرگز نمیتوان از انبوه روایات و شواهدی که اهل الذکر را اهل بیت _ علیهم السلام _ میداند و سایر معانی و مصادیق را باطل میشمرد، به راحتی گذشت. به همین رو، قولی که معنای «اهل الذکر» را تنها «اهل بیت» میداند، به واقع نزدیکتر و قابل قبولتر است. پس وجه جمعی که برخی از قرآن پژوهان مانند مرحوم استاد معرفت و یا شیرازی بیان کردهاند و اهل بیت _ علیهم السلام _ را مصداق روشن یا اتم اهل الذکر در جنب مصادیق دیگر به حساب آوردهاند، مردود است.
 به نظر میرسد که علامه نیز با توجه به همین دسته روایات، در بحث روایی تفسیر المیزان، اهل بیت _ علیهم السلام _ را تنها مصداق اهل الذکر دانستهاند؛ هر چند نمیتوان از دیدگاه ایشان _ که مفهوم اهل الذکر را بر طبق قاعده عقلایی مذکور عام دانستهاند _ دفاع کرد؛ چون این معنای عام با روایات یاد شده تهافت دارد. بنا بر این، به نظر میرسد با تأمل میتوان هم در سطح تنزیل و هم در سطح تأویل آیه این نظریه را که اهل الذکر تنها به معنای اهل البیت میداند، پذیرفت که بدین شرح است:
 یکم. اطلاق آیه در ارجاع به اهل الذکر بدون قید و شرط از عصمت اهل الذکر و راهنمایی و پاسخ آنها خبر میدهد و این تنها بر ائمه معصوم _ علیهم السلام _ قابل تطبیق است.
 دوم. در تعارض بین دلیل لفظی (روایات) با دلیل لبی (سیاق آیات سوره انبیا و نحل) دلیل لفظی بنا به قاعده تخاطب در سیره عقلا مقدم است.
 سوم. قرآن از اهل بیت _ علیهم السلام _ در این آیات با وصف «اهل الذکر» یادکرده، همان گونه که در آیات دیگر از آنان با وصف «صادقین»،3
                         
                        
                            1.. الکافی، ج۸، ص۳۲، ح ۵.
2.. به طور نمونه، ر.ک: الکافی، ج۳، ص۴۹۷- ۵۱۹.
3.. سوره توبه ، آیه ۱۱۹ (ر.ک: نورالثقلین، ج۲، ص۲۸۰؛ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۳، ص۲۹۰؛ كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۵، ص۵۶۸ و ۵۶۹).