اگر این الگو به دست آید، به راحتی میتوان افکار را در مسیر سعادت مدیریت نمود. با توجه به این که متون دینی ما آکنده از مطالبی است که برای تنظیم افکار بیان شدهاند، اگر بتوان محتوای فکر را تغییر داد و آن را با آنچه در آیات و روایات آمده و واقعیتهایی که خداوند در این جهان تنظیم کرده است مطابقت داد، میتوان به آرامشی حقیقی دست یافت؛ نه آرامشی که موقتی است و محصول وهم و خیال.
انواع شناخت در اخلاق
بررسی انجام شده در احادیث پیشوایان دین نشان میدهد که شناختهای مورد استفاده در اخلاق، شش دسته هستند که عبارتاند از: شناخت خود، شناخت خدا، شناخت دنیا، شناخت مرگ، شناخت آخرت و شناخت پیامد رفتارها. در ادامه، هر کدام از این شناختهای ششگانه را طرح و مشخص خواهیم کرد که دین، به وسیله هر کدام، چه رذایل اخلاقی را درمان و یا چه فضایل اخلاقی را رشد داده است.
1. شناخت خود
انسان ابعاد مختلفی دارد. از این رو، خودشناسی نیز گونههای مختلفی دارد و هر کدام تأثیر خاصی در اخلاق دارند. حال باید دید که خودشناسی از جهات مختلفش چگونه در اصلاح اخلاق انسان مؤثر است. بنا بر پژوهش انجام شده، خودشناسی از دو جنبه «کرامت نفس» و «شناخت پستی آغاز و انجام» در اصلاح اخلاق تأثیر گذار است.
الف) شناخت کرامت نفس
شناخت کرامت نفس، دو اثر اخلاقی در پی دارد: یکی خویشتنداری از گناه است. بر اساس یک قاعده عقلانی، چیز ارزشمند با چیز پست در کنار هم جمع نمیشوند. وقتی انسان کرامت و ارزش نفس خود را بشناسد، سبب میشود تا نفس خود را بالاتر و عزیزتر از آن بداند که آن را به گناهان و پیروی از امیال نامشروع وا دارد. امام علی _ علیه السلام _ میفرماید:
مَنْ کرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهْوَتُهُ.۱
نیز سبب میشود تا انسان دنیا را ناچیز بداند:
1.. نهج البلاغه، حکمت ۴۴۹؛ نیز میفرمایند: «مَنْ شَرُفَتْ نَفْسُهُ نَزَّهَهَا عَنْ دَنَاءَةِ الْمَطَالِبِ؛» (تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۳۱).