چند گانگی اسم اعظم در حدیث - صفحه 124

1) این احادیث و آرا را بر ظاهرش حمل کنیم و بگوییم مقصود این است که الفاظ قرآن و یا دعا و... اسم اعظم است؛
2) این که بگوییم الفاظ یاد شده در این احادیث به عنوان اسم اعظم، حاکی از حقیقت خارجی اسم اعظم است و این احادیث درصدد آن نیست که این الفاظ اسم اعظم هستند، بلکه بیان‌گر آن است که اسم اعظم خارجی و واقعی این مشخّصه را دارد که مثلاً لفظ «الله» یا «الرحمان» یا فلان آیه، یا سوره و یا... دایره شمول و اعظمیّت آن را بیان می‏کند. در این صورت، این الفاظ اسم اسم اعظم خواهند بود. پاسخ به این سؤال در جای خود آمده است و آن، این است که اسم اعظم از سنخ معنا است؛ ولی حتی با این پیش فرض که دیدگاه‏ها اسمای لفظی معبر از اسم اعظم عینی هستند، نیز مشکل همچنان باقی است که آیا این اسامی اعظم لفظی معبر از اسم اعظم واحد حقیقی هستند و یا از اسم اعظم‏های متعدد؟ لکن سؤالی که باید پیش از اظهار نظر در پاسخ به این سؤال، پاسخ داده شود، این است که اساساً مفهوم دقیق اعظم بودن اسمی از اسمای الهی چیست؟ که در جای خود به اثبات رسیده است که از میان دیدگاه‏های مختلف ذکر شده و یا محتمل در کشف ملاک اعظمیت اسم اعظم، تنها دیدگاهی که ناظر بر این است که اسم اعظم عبارت از اسمی است که محدوده وجودی آن در مقایسه با سایر اسمای الهی فراگیرتر از تمامی اسمای الهی است و این اسم بعینه همان اسمی است که بزرگ‌ترین صفت الهی که از همه صفات الهی کمترین قید و تعیّن را دارد و بدین لحاظ برترین و بزرگ‌ترین صفت الهی است، دیدگاه صحیح در ملاک اعظمیت اسم اعظم است و سایر دیدگاه‏ها با اشکال‏های عقلی و نقلی مواجه هستند. آنها عبارت‌اند از:
1) تمامی اسمای الهی عظیم هستند.
2) هر اسمی که از اسم دیگر بیشتر عظمت خداوند متعال را برساند، اسم اعظم است.
3) هراسمی که دارای بیشترین ثواب قرائت است، اسم اعظم است.
4) هر اسمی از اسمای الهی که انسان با آن خدا را بخواند و در حال دعا جز یاد خدا چیز دیگری بر ذهنش خطور نکند، اسم اعظم است.
5) اسم اعظم عبارت از اسم مکنون و مخزون الهی است که اساساً خداوند اجازه ظهور و بروز بدان نداده و کسی را بر آن آگاه و مطلع نکرده است.
6) هر اسمی که در صورت خواندن خدا بدان، دعا مورد اجابت قرار می‏گیرد، اسم اعظم است.

صفحه از 134