چند گانگی اسم اعظم در حدیث - صفحه 127

میان پاره‏ای از اسمای کلی الهی در جهت احتمال کشف اسم اعظم با کاربرد استعمال حقیقی (و نه مجازی) از میان آنها از اسمای دیگر مهم تر است و اندیشمندان اسلامی تلاش خود را بدان مصروف کرده‏اند. این اسماء عبارت‌اند از: هو، الله، حی قیّوم، ذوالجلال و الاکرام، رحمان و مقام احدیّت که بررسی یکایک آنها و مقایسه آنها با یکدیگر و تعیین اسم اعظم واحد از میان آنها مقاله دیگری را می‏طلبد.

نقد دیدگاه

1) ادله‏ای که مأخذ اسم اعظم هستند، احادیثی‌اند که رابطه آنها با یکدیگر تعارض و تنافی به صورت مقابله و مخالفت نیست؛ زیرا هر یک از احادیث فقط مدلول خود را اثبات می‏کند و هرگز در صدد نفی مدلول حدیث دیگر که چیز دیگر را به عنوان اسم اعظم معرفی کرده نیست. به این گونه ادله، ادله مثبت گفته می‏شود و راه حل درست این گونه احادیث و جمع صحیح عرفی آنها، پذیرش همه در عرض هم است؛ نه آن که از قاعده‏ای که در جمع بین احادیثی که به طور مستقیم یکدیگر را طرد می‏کنند، در جمع آنها بهره گرفته شود و اقدام به جامع‌گیری از بین احادیث نموده و در نتیجه حدیثی را که مضمون آن از همه جامع‌تر است، به عنوان حدیث محتوی اسم اعظم معرفی گردد. بنا بر این، روشی که بر اساس این رویکرد در جمع بین احادیث اتخاذ شده، از اساس بی پایه است.
2) عمده ذهنیت مدافعان از این رویکرد، فرض یگانگی اسم اعظم لفظی معبر از اسم اعظم عینی است که برای این کار جز مصادره به مطلوب نامی نمی‏توان نهاد که از نظر منطقی جزو مغالطات معنوی و مردود است.۱
3) تلاش حداکثری این گروه بر کسر و انکسار روایات وارد در تعیین اسم اعظم و تعیین یک اسم به عنوان اسم اعظم لفظی است؛ به حدی که این تلاش حتی در تعیین لفظ هر چه کوتاه‌تر تجلی پیدا کرده است. این در حالی است که سخن در تعیین لفظ معبر از اسم اعظم عینی است که کوتاهی و بلندی الفاظ هرگز نمی‏تواند در این زمینه سرنوشت ساز باشد، بلکه در مقابل، می‏توان گفت چه بسا لفظ یا الفاظ بلند و دراز دامن بهتر می‏تواند از اسم اعظم عینی پرده برداری کند؛ هر چند این معیار نیز از نظر نویسنده مردود است و تنها ملاک و معیار درست برای تشخیص اسم یا اسمای لفظی معبر از اسم اعظم عینی، تطابق مفاهیم ذکر شده در اسم یا اسمای لفظی با حقیقت اسم اعظم به

1.. ر.ک: الجوهر النضید، ص۲۷۳.

صفحه از 134